شکارچیان تانک سوری در لبنان؛ 1982
گرداوری:رضاکیانی موحد
در اوایل دهه 80میلادی، نیروی هوایی سوریه یک تیپ ازهلیکوپترهای غزال و یک وینگ از هلیکوپترهای هیند را راه اندازی کرد. تیپ هلیکوپترهای اس.آ-342 غزال فرانسوی شامل 4 اسکادران می شد؛ اسکادرانهای 976،977،988 و اسکادران دیگری به شماره احتمالی 989. وینگ هلیکوپترهای میل.می-25 هیند ساخت شوروی نیز شامل 3 اسکادران بود؛ اسکادرانهای 765،766 و 767. هر دو واحد در فرودگاه های مارج السلطان و الجدیده مستقر شده بودند اما تعدادی از هیندها را به صورت دائم به پایگاه هوایی سودا فرستاده بودند.
سوریه به تازگی شروع به بهره گیری از هلیکوپترهای جنگی کرده بود و 18 فروند غزال را -در برابر کبراهای اسرائیل- در سال 1977 از فرانسه تحویل گرفته بود. این هلیکوپترها در اسکادران هجومی 976 سازماندهی شدند. آنها در الجدیده مستقر شدند و به موشکهای ضدتانک آ.ای-12 مسلح بودند. بعدها، تعداد بیشتری غزال خریداری شد و سوریه قادر شد 3 اسکادران تشکیل دهد. یک اسکادران دیگر نیز برای کمک به پلیس تشکیل شده بود. همچنین فرانسه شروع به فروختن موشکهای ضدتانک هات به سوریه کرد. هات در اصل یک موشک فرانسوی-آلمانی بود که همآورد موشک آمریکایی تاو به حساب می آمد. هات موشک مافوق صوتی است که از یک لوله شلیک شده و توسط سیم هدایت می شود. در آن زمان، هات یکی از پیشرفته ترین موشکهای ضدتانک جهان محسوب می شد و ادعا شده بود که می تواند یک ورقه فولادی به قطر 700 میلیمتر را در زاویه صفر درجه سوراخ کند. هات در لوله های مخصوص پرتاب عرضه می شد و هر غزال می توانست بر روی بالچه های پشت کابینش 4 فروند موشک هات حمل کند.
اینکه سوریه از اواخر دهه 50 هیچ هلیکوپتر یا هواپیمایی از کشورهای غربی نخریده بود و حال به خریداری غزالهای فرانسوی روی آورده بود کاملا ناظران غربی را حیرت زده کرد. در حقیقت، این معامله حاصل کوششهای سعودی بود که مصمم بود کشورهای عرب را تا حد ممکن به سوی اردوگاه غرب سوق دهد، علاوه بر اینکه، شوروی خود را در تغذیه هیندهای مورد نیاز سوریه ناتوان نشان داده بود. شوروی به تمام هیندهایش نیاز داشت تا آنها را در آلمان شرقی مستقر کند. با این وجود، هنگامی که فرانسه ارسال غزالها را به سوریه آغازکرد، شوروی به تکاپو افتاد و در بهار 1981 اولین اسکادران هیند را به سوریه فرستاد. اولین محموله شامل 4 فروند هیند بود که بعد تا 12 فروند افزایش یافت. هیندهای سوریه از نوع میل.می-25 بودند. میل.می-25، نمونه ضعیفتر میل.می-24 بود و شوروی آنها را برای متحدان دست دومش می ساخت. سلاح اصلی این هلیکوپتر موشک 9.ام-17 اسکورپیون -از خانواده آ.تی-2 مالیوتکا- بود. این موشک نسبتا قدیمی اما ساده بود و به صورت بیسیم هدایت می شد. هر فروند هیند می توانست 4 فروند از آنها را در زیر بالچه های خود حمل کند. آ.تی-2 دارای چند نمونه بود که نمونه بی آن به سوریه ارسال شد. این نمونه 3500 متر برد داشت و ادعا شده بود که می تواند در یک ورقه فولاد به قطر 500 میلیمتر در زاویه صفر درجه نفوذکند. خلبانان عرب هیند عموما ادعا می کردند که این موشکها بلااستفاده هستند چرا که در درجه نخست قابل اعتماد نبودند. به علاوه، هیند به یک قبضه مسلسل یاک.بی-12.7 مسلح شده بود که در برجکی در زیر دماغه هلیکوپتر جای گرفته بود و همچنین راکت اندازهای یو.بی32-57 نیز بر روی هلیکوپتر قابل نصب بودند.
پس از بررسی دقیق تجربیات عراق در استفاده از هیندهایش، سوریه به سرعت استفاده از آ.تی-2 ها را کنارگذاشت و تنها به استفاده از مسلسل و راکت اندازها و بمبهای سقوط آزاد بسنده کرد. به خاطر چند دلیل که به هم مربوط نبودند غزالها و هیندها تا بهار 82 به صورت کامل وارد خدمت نشدند. در حقیقت، هیندهای سوریه در هیچ عملیات رزمی در طی نبرد با اسرائیل در آن سال دیده نشدند.
در نتیجه، اگرچه گزارشهای مخالفی -خصوصا از طرف روسها و اکراینی ها- وجوددارد اما همچنین در گزارشهای غربی هیچ اثری از پروازهای جنگی هیندهای سوری در درگیریهای سال 82 وجود ندارد. هنگامی که درگیرهای شروع شدند غزالها به تنهایی جنگیدند.
تاکتیکهای شکارچی-قاتل
در ابتدای سال 82، سوریها منتظر نوع جدیدی از عملیات اسرائیل در جنوب لبنان بودند. فرماندهان آنها محاسبه کرده بودند که نیروهای نظامی اسرائیل دست به عملیاتی شبیه به آنچه در سال 78 انجام داده بودند بزنند. در آن سال اسرائیل در حدود 40 کیلومتر -تا رودخانه لیتانی- در خاک لبنان پیشروی کرد تا به جستجوی مبارزان فلسطینی بپردازد. به هرحال، آنها می دانستند که اگر اسرائیل نخواهد که در رودخانه لیتانی متوقف شود یک رویارویی با اسرائیل گریز ناپذیرخواهد بود. هنوز اما، با توجه به استقرار بیشترین واحدهای مهم نیروی زمینی سوریه در جولان یا دمشق و نگهداری پرهزینه نیروهای قابل اعتنایی در داخل لبنان از سال 76 به بعد، دمشق توان مالی و فضای کافی برای ایجاد یک جبهه قوی در عرض لبنان نداشت. در حقیقت، در ابتدای ژوئن 82 بیشتر واحدهای سوریه در لبنان در مرکز لبنان -مابین بیروت و زحله- مستقرشده بودند و بیشتر مواضع دفاعی در نقاط مورد علاقه سوریه مانند شاهراه بیروت-دمشق و مخصوصا در اطراف روستای سلطان یعقوب در تنتا متمرکز شده بودند.
با مطالعه عوارض زمینی، جاده ها، روستاهای جنوب لبنان و مسیرهای احتمالی -که اسرائیل می توانست از آنها استفاده کند- سوریه تاکتیکهای ساده اما بسیار موثری را توسعه داد. این تاکتیک، یک همکاری نزدیک بین غزالهای نیروی هوایی و تیمهای شکارچی-قاتل نیروی زمینی سوریه بود. هدف این بود که با کمین، نیروهای مکانیزه اسرائیل توسط نیروی زمینی -ترجیحا از فاصله کوتاه و در مناطق شهری- زمینگیرشود و سپس آنها را توسط هلیکوپترهایی که از میان تپه ها هجوم می آورند نابود کنند.
در ابتدای ژوئن82، نیروی زمینی سوریه گردان کماندویی 20 -که مجموعا 50 تیم شکارچی-قاتل در اختیار داشت- در جنوب و غرب بیروت و حومه شرقی و جنوبی حومه شهر در اختیار داشت. هر تیم شامل 4 تا 6 سرباز می شد. این تیمها به بهترین سلاح های ضدتانک بلوک غرب و شرق -مانند راکت اندازهای آر.پی.جی-7 ، آر.پی.جی-18، موشکهای ضدتانک آ.تی-4 و موشک میلان- مسلح بودند. معمولا در هر تیم 2 نفر تیرانداز و 2 نفر کمک تیرانداز وجود داشت. هر تیم 6 نفره دارای 2 عضو اضافی بودند که به موشکهای شانه پرتاب سام-7 مسلح بودند. نیروهای ضدتانک سوریه از قدیمی ترین و با تجربه ترین سربازان نیروی زمینی سوریه بودند و توانایی ها و عزم خود برای نبرد را نشان داده بودند. آنها بعدتر توسط اسرائیل به عنوان حرفه ای ترین سربازان طرف مقابل توصیف شدند. آنها ترجیح می دادند که در خیابانهای باریک شهرها و روستاهای لبنان به شکار تانکهای دشمن بروند.
نیروهای اصلی متعارف سوریه در لبنان لشکرهای دهم و سوم زرهی بودند. لشکر دهم زرهی در جنوب شاهراه بیروت-دمشق و داخل بیروت مستقر بود. این لشکر شامل تیپهای 76 و 91 زرهی -مسلح به تانکهای تی-62 و زرهپوشهای بی.پی.ام1- و تیپ 85 مکانیزه -مسلح به تانکهای تی-55 و زرهپوشهای بی.تی.آر-60- بود. به علاوه گردان 20کماندویی در اختیار این لشکر بود. لشکر سوم زرهی شامل تیپ 58 و تیپ 62 مکانیزه به علاوه 2 تیپ زرهی مسلح به تانکهای تی-62 بود. این لشکر یک گردان کماندویی اضافی را در اختیار داشت و از جاده بیروت-دمشق به علاوه 3 سایت موشک ضدهوایی به همراه 19 سایت -که بیشتر در نواحیه زحله در طول مرز سوریه قرارداشتند- دفاع می کرد.
نبرد 3 روزه: روز اول، 8 ژوئن
جنگ در حقیقت قبلا در روز اول ژوئن با حملات هوایی اسرائیل به پایگاه ها و انبارهای مهمات سازمان آزادیبخش فلسطین شروع شده بود. به هرحال، اسرائیل حرکت خود به داخل لبنان را در حدود ساعت 11:00 روز ششم ژوئن آغاز کرد.
برای نیروهای سوری جنگ دو روز بعد، در حوالی جزین -در مرکز لبنان- آغاز شد. در آنجا نیروهای اسرائیلی تحت فرمان سرتیپ دانی واردی وظیفه داشتند تا جزین را گرفته و در طول ساحل شرقی دریاچه قارون به سمت شمال -و شاهراه بیروت-دمشق- فشار آورده و به مواضع تیپ76 زرهی سوریه حمله کنند.
مواضع سوریها به خوبی برپانشده بودند. بیشتر واحدها در بعد از ظهر روز ششم ژوئن در جنوب دره بقاع به خدمت گرفته شدند و زمانی به آنجا رسیدند که تانکهای اسرائیل از مرز به سمت شمال سرازیر شده بودند. 2 تیپ زرهی از لشکر دهم زرهی دستورگرفتند تا در جنوب دریاچه قارون موضع گیری کنند و کوشش کنند تا اسرائیلی ها را از رسیدن به موقعیت استراتژیک زحله بازدارند.
درحالیکه نیروهای سرتیپ واردی به تیپ76 زرهی حمله کردند در پشت او نیروهای سرتیپ مناخیم عینان در طول جاده های باریک از جنوب به جنوب غربی حرکت می کردند و از جزین گذشتند تا به بیت اندین در کوه های شوف برسند. با اختلالهایی که از موانع ترافیکی و کمبود ساخت ناشی شدند، عینان سختی های زیادی را در سازمان دادن به حرکت نیروهایش تجربه کرد و حال با مشکلات در حال افزایشی روبرو بود. کمی پس از ساعت 00 :14 دو ستون جلودار واحدهایش ،که در دو جاده موازی حرکت می کردند، در اثر اشتباه در شناسایی یکدیگر به سوی هم آتش گشودند. نتایج این درگیری ناشناخته ماندند اما عینان حداقل 1 ساعت وقت را برای حل این اغتشاش از دست داد.
در حدود ساعت 15:30 که نیروهای 162 حرکت خود را از سرگرفتند، ناگهان تعدادی از وسایل نقلیه آن به سختی آسیب دیدند. 4 فروند غزال اسکادران 977 -درحالیکه بین تپه ها و درختان پرواز می کردند- به ستونهای عینان نزدیک شدند و قبل ازاینکه حضورشان توسط اسرائیلی ها کشف شود موشکهای هات خود را به سمت تانکها شلیک کردند. تعداد نامعلومی از تانکها و نفربرهای زرهی اسرائیل در اثر این حمله از بین رفتند اما اسرائیل متعاقبا گزارش کرد که تنها تلفات سبکی -4 مجروح-به نیروهایش واردشده است. در حدود 1 ساعت بعد، نیروهای واردی نیز تحت حمله جنگنده-بمب افکنهای سوری قرارگرفتند. خلبانهای سوری گزارش کردند:” چند تانک را در آتش رهاکردیم.”
در حقیقت نیروهای عینان تنها توسط دومین واحد هلیکوپترهای سوریه که در آن روز با دشمن تصادم پیداکردند مورد حمله قرارگرفتند. اولین واحد قبلا در ساعت 14 در لبنان فعال شد. آنها به صورت پنهانی در ارتفاع پایین و در طول دره های شمال غربی کوهستان حرمون -جبل الشیخ حرکت می کردند و سپس به ستونهای تحت فرمان سرتیپ یوسی پلد حمله می کردند. این نیروها شامل دو تیپ چترباز و پیاده بودند که برای عملیات ضدتانک در نظر گرفته شده بودند و وظیفه داشتند تا در طول مرز سوریه و لبنان حرکت کرده تا به شاهراه بیروت-دمشق برسند تا مواضع سوریه در دره بقاع را محاصره کنند. هلیکوپترهای سوری حملات خود را هنگامی که اسرائیلی ها توسط عناصری از تیپ 91 زرهی -در جاده ایی که از حسیبیه به سمت رشایا می رفت- متوقف شدند آغاز کردند اما نتیجه این حمله نامعلوم است.
آخرین حمله غزالها در آن روز، در حدود 17:30 توسط 2 جفت غزال انجام شد که یک حمله گازانبری را بر علیه واحدهای اسرائیل بر روی جاده ای که از شعبا به رشایا و از بیروت به عین دارا می رفت انجام دادند. نتیجه این حمله نیز نامعوم باقی مانده است اما عموما در اسرائیل هیچ تلفاتی را تایید نمی کنند.
روزدوم، نهم ژوئن
در حدود نیمه شب نهم ژوئن، نیروهای عینان به روستای دروز در عین زالتا در میانه کوه های شوف رسیدند و تنها 15 کیلومتر با شاهراه بیروت-دمشق فاصله داشتند. به وسیله آنها، 2 تیپ زرهی از لشکر ده زرهی سوریه در جنوب دریاچه قارون محاصره شده بودند. به هرحال، همانطور که ام60های جلودار اوگدا از جاده به دهکده سرازیر شدند ناگهان با چند دستگاه تی62 سوری روبروشدند. دومین نبرد خونبار از فاصله نزدیک آغاز شد و چند دستگاه از تانکهای دو طرف -منجمله 3 دستگاه تی62– از بین رفتند. همانطور که اسرائیلی ها عقب نشینی کردند تا تجدید سازمان کنند، کماندوهای سوری حمله خود را شروع کردند و ستون اسرائیلی را زیر باران آرپی جی گرفتند. ظاهرا اوگدای عینان مستقیما وارد قلب تیپ 58مکانیزه -قسمتی از لشکر سوم زرهی سوریه- شده بود. نتایج این درگیری آغازین نامعلوم است چراکه آمار قابل اعتمادی از تلفات اسرائیلی ها وجود نارد. سوریها می گویند درحالیکه اسرائیلی ها به باروخ عقب می نشستند، حداقل 3 دستگاه تی 62 و 20 سرباز را از دست داده اند. آنچه از آن اطمینان داریم این است که مقاومت سوریها آنقدر شدید بوده است که باعث شد اسرائیل در صبح قسمتی از نیروهای سرتیپ واردی را توسط هلیکوپترهای سی اچ53 در عقبه جناح راست مواضع سوریها پیاده کند. همانطور که چتربازان اسرائیلی جیپهای خود را -که مسلح به موشکهای تاو بودند- می راندند، در طول جاده عین زالتا-باروخ متمرکز شدند ولی در ساعت 9:30 موردحمله غزالهای سوری قرارگرفتند و چند جیپ خود را از دست دادند. به هرحال، واردی شروع به سازماندهی مجدد نیروهایش کرد و آنها را در 3 موقعیت در شمال و شرق باروخ مستقرکرد. حداقل در تئوری، نیروهای واردی نیز اکنون 15 کیلومتر از شاهراه بیروت-دمشق فاصله داشتند. اگر آنها می توانستند به شاهراه برسند نه تنها نیروهای سوری مستقر در بیروت را از منابع خود در سوریه جدامی کردند بلکه یک راه باز به پشت لشکر اول زرهی سوریه نیز پیدامی کردند.
مشکل این بود که اسرائیلی ها نمی توانستند فورا پیشروی کنند. اوگدا نبرد با سوریها را در عین زلتا ادامه داد. یک حمله دیگر غزالها، 6 تانک منهدم شده بر روی دست اسرائیلی ها گذاشت. پس از آن بود که نیروهای عینان توانستند به سوی عین دارا -روستایی که تنها در چند کیلومتری جنوب شاهراه بود- پیشروی کنند. به هرحال، درحالیکه اسرائیلی ها پیشروی می کردند -زمانی که بیشتر ام60ها و مرکاواها عبور کرده بودند-اولین کمین توسط عناصر تیپ 51 و چند تیم ضدتانک انجام شد و آنها در چند زد وخورد، تعدادی از تانکها را مورد هدف قراردادند.
درضمن -دورتر به سمت جنوب-شرقی- دو تیپ زرهی سوری که در جنوب دریاچه قارون محاصره شده بودند برای نجات خود می جنگیدند و بیشتر قوای اسرائیلی را مشغول نگه داشته بودند. افسران سوری که از مهلکه نجات یافتند این درگیری را سبوعانه توصیف کردند. 2 گروهان جلودار تی62 از یک گردان کاملا از بین رفتند و گروهان دیگر تعدادی از تانکهایش را از دست داد. درعوض، سوری ها 6 دستگاه ام60 را منهدم کردند و 3دستگاه دیگر را به غنیمت گرفتند. در هنگام ظهر، زمانی که تانکهای نجات یافته سوری از مهمات و سوخت تهی شدند و فشار اسرائیلیها افزایش یافت وضعیت آنها وخیمترشد. سرفرماندهی سوریه که نگران وضعیت تیپهای 76 و 91 زرهی بود دستور داد تا یک تیپ از لشکر اول زرهی -که از تی72 بهره می گرفت- در طول جاده دمشق به سمت مرز لبنان حرکت کند تا مستقیما از مرز عبور کرده و به جناح راست واحدهای اسرائیلی -که در سمت شرق دره بقاع پیشروی کرده بودند- حمله کند.
ضدحمله سوریها که از سمت شرق به سمت غرب اجرا می شد از چند کیلومتری شمال رشایا عبور میکرد و توسط کهنه سربازان سوری به عنوان سبوعانه ترین نبرد تانک در طول جنگ معرفی شد. تی72 ها با چند گروهان ام60 برخورد کردند و تعدادی از آنها را منهدم کردند درحالیکه در تبادل آتش با اسرائیلی ها تلفاتی اندک داشتند. در حقیقت، فرمانده یکی از گروهانهای پیشتاز سوری متعاقبا بدون تلفات خط محاصره پیرامون تیپهای 76 و 91 را با موفقیت شکست. در طی خط شکنی سوریها در جنوب و شرق دریاچه قارون، در بعد ازظهر نهم ژوئن چند افسر متوجه شدند که یک فروند اف16 درحالیکه غرق در آتش است در پشت خطوط اسرائیل سقوط می کند. خلبان از هواپیما بیرون پرید. دلیل این حادثه تا امروز ناشناخته مانده است اما هیچ واحد ضدهوایی سوربه ادعانکرد که هواپیمایی را هدف قرارداده است، درحالیکه چند تن از کهنه سربازان سوری -به صورت کاملا مستقل از هم- آن حادثه را کاملا به یاد می آورند.
باوجود موفقیت سوریه و این حقیقت که 2 تیپ زرهی سوریه سعی کردند تا از دالانی که برای چند ساعت بازشده بود خود را نجات دهند، لشکر دهم زرهی سوریه تلفات سنگینی داد و 200 دستگاه تی62 خود را در طی نبرد از دست داد. حداقل 90 دستگاه از آنها سالم به غنیمت گرفته شدند. درنهایت، این واحد مجبور شد که عقب نشینی کرده و به سرعت با تی55های ذخیره استراتژیک ارتش سوریه تجدید قواکند. در عوض، لشکر اول زرهی دستور گرفت که به پشت مرز سوریه بازگردد و پس از تجدید سازمان مسیر خود را به سمت زهله ادامه دهد.
در این اثنا -در حدود 12:30 روز نهم ژوئن- 4فروند میگ 23 سوری سرفرماندهی اسرائیل در صماغیه را بمباران کردند. این مرکز توسط ردیابی مخابرات رادیویی اسرائیلی ها شناسایی شده بود و زیر بمباران سنگین توپخانه سوریه قرارداشت. یک حمله هوایی دیگر نیز برای پشتیبانی از لشکر اول زرهی انجام شد تا تیپهای زرهی درکناره جنوبی دریاچه قارون آزاد شوند.
دوساعت بعد، به منظور پشتیبانی بهتر واحدهای زمینی در برابر سوریها، نیروی هوایی اسرائیل عملیات دراگ استور را آغاز کرد. این عملیات، یک حمله متمرکز بر علیه سایتهای سام سوریه در ناحیه بین زحله و مرز سوریه بود که کاملا موفقیت آمیز بود و نه تنها موجب خنثی شدن موشکهای ضدهوایی سوریه شد بلکه 23 فروند جنگنده-بمب افکن سوریه -که به حریم هوایی لبنان وارد شده بودند- نیز ساقط شدند.
به همراه خنثی کردن سامهای سوریه، یک سپاه از اسرائیل تحت فرمان سرلشکر آویدگور بن گال، که شامل اوکدای 90 و 252 می شد- یک حمله 3 شاخه را بر علیه بقایای لشکر 10زرهی سوریه به علاوه لشکر سوم زرهی در بقاع آغاز کرد.
روز سوم، دهم ژوئن
در صبح دهم ژوئن، نیروهای عینان با حملات جنگنده-بمب افکنها و هلیکوپترهای اسرائیلی پشتیبانی شدند و در عین درا مواضع تیپ51 زرهی سوریه را در هم شکستند و تعدادی از تی 62 های آن را منهدم کردند. در عوض، آنها بین 7:15 و 8:30 چندین بار مورد حمله غزالهای سوری قرارگرفتند و تعدادی از خودروهای خود را از دست دادند. چون نیروی زمینی سوریه قادرنبود که محل واحدهای دشمن را -به خاطر تحرک زیادشان- تعیین کند، نیروی هوایی سوریه تعداد زیادی از غزالهایش را برای عملیات “بگرد و بکش” به لبنان فرستاده بود. بنابراین، غزالها بر فراز بقاع چرخ می زدند و دنبال هدفهای مناسب برای حمله می گشتند. چندبار آنها موفق شدند و چندین بار ناموفق بودند. اسرائیل شروع کرد تا از توپهای خودکششی ضدهوایی ام163 ولکان به همراه نیروهای جلودارش استفاده کند. آنها بیش از اندازه خطرناک بودند. یک فروند غزال -پس از حمله به یک ستون از تانکهای اسرائیل- بسختی آسیب دید و ادعا می شود که 4 فروند دیگر ساقط شده اند. خلبان نیز به شدت آسیب دید اما هلیکوپتر خود را به المازه برگرداند و به سلامت فرود آمد. او به سرعت بستری شد.
آخرین سری از این حملات، در حدود ساعت 9:00 در اطراف تپه 1943 انجام شد و گزارش شده است که باعث به آتش کشیده شدن چند خودروی اسرائیل شده است. همزمان، یک حمله دیگر توسط غزالها در برابر نیروهای واردی در ناحیه بین زالتا و آزونیه انجام شد و دو ساعت بعد غزالهای اسکادران 977 به یک ستون از تانکهای اسرائیل که از باروخ به سمت عین زلتا حرکت می کردند حمله کردند. در نهایت، نیروهای عینان تنها چند کیلومتر مانده به اهدافشان متوقف شدند. آشکارنشد که این اتفاق در اثر ضدحمله های خونین سوری ها افتاد یا اینکه عینان دستور داد تا واحدهایش بچرخند و به سمت شرق حمله کنند. مطمئنا، سرفرماندهی نیروهای اسرائیل مایل بود تا حداقل قسمتی از شاهراه بیروت-دمشق را تصرف کند تا بتواند نیروهای سوریه در لبنان را به دو نیم کند و به علاوه بتواند به پشت نیروهای لشکر اول زرهی نفوذکنند. پس باید یک دلیل قوی وجود داشته باشد که آنها را از انجام این کار بازداشته باشد.
درضمن، اوگدا252 به علاوه حرکت کرده بود و با وجود زمین دشوار و جاده های ناهموار، در حوالی ظهر طلایه داران آن کاملا به سمت شمال پیشروی کرده بودند. به هرحال، در حوالی 15:30 آنها -درحالیکه در یک راهبندان در نزدیکی تپه 1794 در شمال شعبا گیرکرده بودند- مورد حمله غزالها قرارگرفتند. همانطور که هلیکوپترها یک تانک و یک زرهپوش را یکی پس از دیگری مورد اصابت قراردادند موشکهایشان را خارج از برد مسلسلهای اسرائیلی شلیک کردند و یک اغتشاش آفریدند. سوریها ادعا می کنند که در این حمله توانسته اند 7 دستگاه ام113 و ام60 را نابود کنند. با چشمپوشی از وضعیت سخت خود، بن گال نیروهایش را به جلو راند و اوگدا252 را برای پیشروی شبانه تجدید سازمان کرد.
در سمت راست اوگدای252، پس از تاخت و تاز که باعث خالی شدن مواضع تیپ 91 زرهی سوریه شد، واحدهای پلد به یانتا -در نزدیکی مرز سوریه- رسیدند. در آنجا آنها توسط تیپ21 مکانیزه سوریه متوقف شدند. این تیپ دومین واحد لشکر اول زرهی بود که مستقیما از دمشق واردکارزار شده بود. عناصر پیشتاز اوگدا90 پس از یک راهپیمایی همراه با جنگ از میان دره بقاع به نیروهای پلد پیوستند. با وجود نبردهوایی خونینی که در آسمان جریان داشت در بعد از ظهر یانتا و سرفرماندهی محلی تازه تاسیس اسرائیل توسط چند حمله مهیب سوخو22های سوریه هدف قرارگرفت. در اثر این حملات سرفرمانده اسرائیل ژنرال یکوتای آدام کشته شد. منابع اسرائیلی می گویند که آدام به وسیله آرپی جی7 شلیک شده توسط یک جوان فلسطینی کشته شده است.
غزالها چند دستگاه دیگر از ام60ها و ام113 ها را در طول جاده عین عطا به راشیا هدف قراردادند. دانستن اینکه این نیروها به صورت موازی به سوی مرز سوریه حرکت می کنند و تنها چند کیلومتر از آن فاصله دارند باعث شد تا نیروی هوایی سوریه حملات هوایی بیشتری را بکارگیرد. گزارش شده است که 12 دستگاه تانک اسرائیلی تنها در یک حمله هدف قرارگرفتند و تعداد دیگری خودرو نیز از بین رفتند.
آشکار است که تا امروز، اسرائیل هر گونه حمله از طرف سوریها را تکذیب می کند و هیچکدام از منابع آنها اشاره ای به نبرد بزرگ تانکها در جنوب و جنوب شرق دریاچه قارون نکردهاند. بر اساس گزارشهای اسرائیل که به پنتاگون فرستاده شدند در آن روز تنها 4 نفر از سربازان اسرائیل مجروح شده اند. به هرحال، گزارشهای آتی خلبان اف16 اسرائیلی که توانست تنها سوخو22 سوریه را در طی جنگ شکارکند در روز یازدهم ژوئن آشکارا نشان می دهد که چنین اتفاقی در یانتا افتاده است:
” از تمام 4 فروند هواپیمایی که من شکارکردم، سوخو22 از همه بیشتر موجب خوشنودی من شد چرا که من نتایج دهشتناک حملات سوخوها را بر سربازانمان در روز قبل دیده بودم.”
یک حمله دیگر توسط غزالها، نیروهای پلد را درجاده ای که از عین عطا به رشایا می رفت هدف قرارداد. این حملات زمان کافی برای سوریه خریدند که هم بتوانند نجات یافتگان لشکر دهم زرهی را تا مرز سوریه-لبنان عقب بکشند و هم با استفاده از هلیکوپترهای میل می 8 تیمهای شکارچی تانک کمکی را در ناحیه غزه پیاده کنند. باوجود برتری هوایی کامل اسرائیل، حداقل یک دوجین از هلیکوپترهای سوری توسط رادارهای اسرائیل آشکارشدند. باوجود این، سوریه یک میل می 8 خود را توسط آتش ضدهوایی اسرائیل در طی یک عملیات دیگر از دست داد.
حملات هوایی و بمباران سبوعانه توپخانه سوریها بر علیه هر سرفرماندهی مقدم اسرائیل به علاوه مواضع سیال در لبنان، آشکارا نتایج اشتباهات وخیم فرماندهان اسرائیل بود. وضعیت در میدان نبرد روشن نبود پس دو حریف عمیقا از یکدیگر فاصله گرفتند. اما حداقل اسرائیل دارای برتری هوایی بود و می توانست از نیروهایش برای یافتن و ساقط کردن هواپیماهای سوریه استفاده کند. به صورتی نامتجانس، آشکار بود که این راه حل کارا نیست. اسرائیلی ها یا توجه نکردند و یا به اشتباه از سازماندهی مجدد واحدهای سوریه -پس از تجربه درهم شکستن لشکر دهم زرهی- غافل شدند. عناصر اصلی این واحد که در جنوب دریاچه قارون محاصره شده بودند از لبنان بیرون کشیده شدند و مجددا گردهم آمده -و همانگونه که ذکرشد- با تانکهای تی55 مسلح شدند. باقیمانده این لشکر به سمت شمال عقب نشینی کردند. همزمان، دو تیپ از لشکر سوم زرهی از جاده بیروت-دمشق به سمت جنوب حرکت کرد بدین منظور که فاصله ای را که در اثر خردشدن لشکر دهم زرهی بوجود آمده بود پرکنند. لشکر اول زرهی به همراه تانکهای تی72 اش هنوز -باوجود درگیریهایی که در طول مرز داشت- آزاد بود و پس از آن در طول جاده بیروت-دمشق وارد لبنان شد و جای لشکر سوم زرهی را گرفت. پس بنابراین سوریها عقب نشینی نکرده بودند بلکه تنها نیروهایشان را جابجا کرده بوند. به هرحال، اسرائیلی ها حرکت لشکر اول زرهی به سمت شمال را یک عقب نشینی محسوب کردند. درنتیجه، اسرائیلیها ناگهان نیروهایشان را برای اجرای یک تعاقب به سمت شمال پیش راندند. اسرائیل بهای سنگینی برای این اشتباهش پرداخت.
آشفتگی در سلطان یعقوب: 11 ژوئن
در غروب روز دهم ژوئن، بن گال یکبار دیگر نیروهایش را به جلو راند. در شمال آنها منطقه ای بود که به عنوان یک دژ دفاعی سوریها شناخته می شد. با وجود این، اسرائیلیها حریف را دست کم گرفته بودند. حداقل در تئوری، تنها دو گردان کماندویی -هرکدام شامل 250 سرباز- و چند تانک بین آنها و جاده بیروت-دمشق فاصله انداخته بودند. در تئوری، اسرائیل قبلا از حرکت یک نیروی مکانیزه قوی سوری در طول شاهراه از سمت شرق به غرب آگاه شده بود. آشکارا سرفرماندهی اسرائیل محاسبه کرد که سوریها از آمادگی اجرای یک ضدحمله خوب برخوردار نیستند پس چند نیروی کمکی به خط مقدم فرستاد.
وظیفه هدایت این تهاجم نهایی برعهده اوگدای 90 افتاد. این واحد قبلا به صورتی موفقیت آمیز با تیپ 91 زرهی سوریه جنگیده بود و دربرابر از دست دادن 5 دستگاه تانک توانسته بود حداقل 35 تانک سوریه را منهدم کند. فرمانده این واحد سرتیپ گیورا لئو در ساعت 19:00 دستوراتش را دریافت کرد. چند ساعت بعد، گردان 362 او که به تانکهای ام48 ماژاک مسلح بود از میان روستای سلطان یعقوب در تنتا عبورکرد و با آتش سنگینی مواجه شد به گونه ای که عناصر پیشرو گردان در داخل مواضع سوریها گیرافتادند.
در ساعت 1:30 صبح یازدهم ژوئن، گردان در دام افتاده اسرائیلی در آشفتگی بود. این گردان در یک راه باریک -که در انتهای آن روستای دیگری بود- گیرکرده بود و از هر جهت زیر آتش مستقیم و غیر مستقیم سنگین قرارداشت. در ساعت 4:00 وضعیت اندکی بهبود یافت اگرچه در طی درگیری پایدار با سوریها، واحد چند تانک و تعدادی از افرادش را از دست داده بود. چند تیم ضدتانک نیروی زمینی سوریه در این نبرد شرکت داشتند و از فاصله ای بسیار نزدیک با آرپی جی ها و موشکهای میلان خود حمله می کردند. به زودی در صبح، اسرائیلی ها توسط دو فروند میگ21 به مسلسل بسته شدند. هواپیماهای سوری به دلیل نزدیکی نیروهای خودی به واحد اسرائیلی از بمب استفاده نکردند. در نهایت، اسرائیل قادر نبود تا یک عملیات بزرگ برای نجات این گردان انجام دهد. اوگدای90 و اوگدای 880 -که تنها یک روز زودتر وارد لبنان شده بود- مشغول جلوگیری از پیشروی لشکر سوم زرهی سوریه بودند -که قصد داشت به سمت جنوب پیشروی کند- و متوجه لشکر اول زرهی بودند که در جاده بیروت- دمشق به سمت غرب می رفت.
درنهایت، این گردان توسط آتش سنگین پشتیبانی توپخانه رهاشد اما 8 فروند تانک را منهدم یا ترک شده پشت سرخود برجای گذاشت.
برای خارج کردن باقیمانده گردان362 از پشت خطوط سوریها، فوریت زیادی احساس می شد. درضمن، آخرین فشار اسرائیل به سمت شمال -درحالیکه لشکر اول زرهی سوریه در طول شاهراه به سمت بیروت حرکت کرد- به نوسان افتاد. درکنار آن، دولتهای اسرائیل و سوریه با آتش بس موافقت کردند. قرار بود که آتش بس در ظهر یازدهم ژوئن آغازشود و حال هر دو طرف عجله داشتند تا زمان شروع آتش بس یکدیگر سبقت بگیرند.
درگیریهای نهایی در دو منطقه روی داد. در ابتدای صبح، تیپ 81 زرهی سوریه -که به تانکهای تی72 مجهز شده بود- به شتواره -جایی که یک تعمیرگاه خط مقدم برپاشده بود- رسید. این تیپ سپس به سمت جنوب چرخید و از دو مسیر موازی مستقیما وارد مواضع گردان 409 ضدتانک -از نیرویهای پلد- و ام60های تیپ 767زرهی اسرائیل شد. پرسنل تیپ -که به دلیل اولین پیروزی سوریه از روز نهم ژوئن جسارت پیداکرده بودند- بدون اینکه شناسایی مناسبی از مواضع پیش روی خود بکنند به پیشروی خود ادامه دادند. در اواخر صبح ستیزه کوتاه اما سختی روی داد. اسرائیلیها 12 دستگاه تی72 را به وسیله موشکهای تاو هدف قراردادند و سوریها را مجبورکردند که به شاهراه بیروت-دمشق عقب بنشینند. این شاهراه حیاتی، به هرحال، در دستان سوریه باقی ماند. در حقیقت، سوریه نیز ادعا می کرد در طی این نبرد -درحالیکه تانکهای آسیب دیده اش را به عقب می کشید- 10 دستگاه ام60 را هدف قرارداده است.
درضمن، در دره بقاع -جنوب جوب جنین- تیپ هفتم زرهی از اوگدا162 عینان با تی62های تیپ 58مکانیزه سوریه درگیر شد. در این تبادل آتش، 2 دستگاه مرکاوا و حداقل یک دوجین از تی62ها از بین رفتند. سوریها ادعا می کنند که در طی این نبرد -که کمی قبل از ظهر به اوج خود رسید- 21تا 30 دستگاه خودرو زرهی را با حمله گاز انبری هلیکوپترها هدف قرارداده اند. کبراها و ام دی500های اسرائیل نیز ادعا می کنند که 15دستگاه تی62 و چند دستگاه تی72 را در نزدیکی زهله منهدم کرده اند. به هرحال، کبراها و ام دی500ها با آتش شدید ضدهوایی مواجه شدند و نتوانستند که آنچنان که انتظار می رفت حملاتشان را انجام دهند. یکی از دیفندرها هدف قرارگرفت و در جلوی مواضع سوریها سقوط کرد. کمک خلبان به سختی آسیب دید و خلبان او را از لاشه هیلکوپتر بیرون کشید و هر دو توسط یک فروند بل212 نجات یافتند. یک فروند دیفندر دیگر ظاهرا به عنوان غزال شناسایی شد و هدف آتش خودی قرارگرفت. آشکارا پس از تجربیات قبلی اسرائیلی ها با غزالها، مسلسلچی هایشان در آن زمان کاملا عصبی شده بودند. درعوض، مرکاواهای تیپ هفتم زرهی حداقل یک فروند غزال را با آتش توپهای 105 میلیمتری خود ساقط کردند و یک فروند غزال دیگر توسط موشک تاو شلیک شده از کبرای اسرائیلی سقوط کرد.
چگونگی نبرد خونبار و سبوعانه زمینی این حقیقت را نشان می دهد -بر اساس گزارشهای مطبوعات آن زمان اسرائیل- در آن روز یک تیپ اسرائیلی 18 کشته -از جمله فرمانده واحد سرهنگ آویگدور شریپر- 87 زخمی و 22 تانک منهدم شده داشته است.
نتایج گوناگون
باوجود آتش بس، چند روز بعد درگیری از سرگرفته شد. در حقیقتطرفین، تا پایان سال 82 حداقل 11 بار دیگر با یکدیگر درگیر شده و آتش بس کردند.
قبلا در بعد از ظهر روز یازدهم ژوئن، شمارش معکوس آغازشده بود. در یک کنفرانس خبری که در اوایل جولای 82 انجام شد، نماینده وزارت دفاع سوریه نمایش داد که تیمهای شکارچی-قاتل و ضدتانک سوری 23 دستگاه تانک اسرائیل را در طی 3 روز ابتدایی درگیری با حداقل تلفات منهدم کرده اند. در مجموع، سوریها ادعا می کنند که بیش از 120 دستگاه تانک، زرهپوش و خودرو مین جمع کن اسرائیل را توسط موشک های ضدتانک منهدم کرده اند. مطالعات آتی ثابت کرد که تیمهای شکارچی-قاتل سوری در حقیقت در حدود 60 دستگاه ام 60 و مرکاوا را هدف قرارداده اند. به هرحال، حداقل نیمی از تانکها عملیاتی باقی ماندند و تنها چند دستگاه از آنها کاملا منهدم شدند. بعضی منابع بیان می کنند که تیمهای شکارچی-قاتل تنها 2 دستگاه تانک اسرائیل را منهدم کرده اند. همان گونه که معروف است، مرکاوا زرهی سنگین و ضدانفجار به علاوه سیستم آتش خاموش کن دارد درحالیکه ام60ها، ام48ها و سنچورین ها توسط زره های انفجاری غیرفعال به خوبی حفاظت می شوند. اگرچه اسرائیل متعاقبا نتیجه گرفت که باید زره های انفجاری خود را بهبود دهد. اسرائیل در مجموع، 7 دستگاه مرکاوا مارک1 خود را در طی این جنگ از دست داد. این تانکها آشکارا دارای مشکلات گسترده ای در برابر حریفانشان بودند. وضعیت ام113 کمتر رضایت بخش بود. این نفربرها ظاهرا در روزهای آغازین جنگ دچار چنان تلفاتی شدند که تا زمان رسیدن واحدهای اسرائیلی به بیروت، اسرائیلی ها حداکثر کوشش خود را بکارگرفتند که آنها در خط مقدم قرارنگیرند. بنابراین، پیاده نظام اسرائیل در کنار نفربرهایشان تا بیروت را پیاده طی کردند.
باوجود این، حقیقت این بود که اسرائیل در تطبیق تاکتیکهای نیروهای مکانیزه خود برای مواجه با تیمهای ضدتانک سوری بسیار سریع عمل کرد. آنها از مسلسهای 20 میلیمتری ام163 ولکان برای حمله به مواضع احتمالی سوریها استفاده کردند و مواضعی که مکان دقیقشان معلوم بود با موشکهای تاو هدف قرار می دادند که معمولا نتایجی مرگبار داشت. سوریها ترجیح می دادند تا برای مقابله با چنین سلاح هایی در فواصل نزدیکتری درگیر شوند و از سلاح های ضدتانک سبکتری استفاده کنند. این امر اسرائیلیها را مجبور کرد تا از کماندوهایش برای مهارکردن تیمهای ضدتانک سوریه استفاده کند. برای کماندوهای سوری تجربه ناخوشایندی بود که به جای اینکه شکارکنند، شکارشوند. نتیجه این درگیریها به صورت گسترده ای خونبار و وحشیانه بود. این امر با بیان این حقیقت که تنها بین 10 تا 15 درصد از تیمهای ضدتانک سوری از این جنگ جان سالم به در بردند بهتر تشریح می شود. تعداد خیلی کمی از آنها زنده دستگیر شدند و تنها 1نفر افسر -ستوان یکم مهدی- در میان آنها بود. او به سختی مجروح شده بود، اما توانست تمام تلاشهای اسرائیلی ها را برای درهم شکستن روحیه اش -قبل از بازگشت به سوریه- ناکام گذارد. او بعدها در جنگ با عراق -1991- با درجه سروانی درکنار آمریکایی ها با سربازان عراقی جنگید.
با وجود مشکلات گسترده، چند چیز غافلگیرکننده بود. اسرائیلی ها نهایتا، با توجه به نتایج به دست آمده از جنگ متعارف در لبنان تلفات رضایت بخشی داشتند. آنها مدعی هستند که در 4 روز ابتدایی نبرد 81 دستگاه تانک سوریه را منهدم کرده اند و 41دستگاه دیگر را-عمدتا تی62- غنیمت گرفته اند و در عوض، تنها 8 دستگاه ام48 و 2 دستگاه مرکاوا از دست داده اند. ظاهرا یکی از مرکاوا ها پس از نبرد تعمیر شده و به سرویس برگردانده شد. شواهد آشکاری وجود دارد که تعدادی از ام60ها نیز منهدم شده اند درحالیکه تلفات ام113 به قدری سنگین بود که آنها را در خط مقدم بکارنگرفتند تا اینکه بیشتر آنها را به حفاظت اضافی در برابر موشکهای ضدتانک مجهز کردند.
حتی با وجود اینکه فرماندهان محلی ابتکار و مهارتهای خود را در میدان نشان دادند، سوریها از نتیجه درگیری کاملا ناخشنود بودند. آنها ثابت کردند که تمرینهای بیشتر و تمرکز زدایی از سیستم فرماندهی نیروی زمینی سوریه بهترین تصمیم ممکن است. مشکل اصلی نیروی زمینی سوریه این بود که واحدهای بزرگتر آنها نتوانستند از وضعیت بد چند واحد اسرائیل بهره گیری کامل کنند. چندین بار تیپها و گردانهای سوری به جای اینکه به سمت جنوب پیشروی کنند -جایی که می توانستند مواضع دفاعی مناسبی ایجاد کنند- متوقف شدند و شروع به موضع گیری و حفر سنگرکردند. متعاقبا، آنها لشکر سوم زرهی را در مواضع قدیمی لشکر دهم زرهی بکارنگرفتند. باوجود این، آنها چنان با انرژی و شرزه جنگیدند که تصورات قبلی که از سربازان سوری وجود داشت از بین بردند و نهایتا پیشروی اسرائیل را متوقف کردند. در حقیقت، اسرائیل از رسیدن به اهدافش در دره بقاع بازماند و در هنگام آغاز آتش بس در روز یازدهم ژوئن، سوریها با وجود جنگ با حریفی پرتعدادتر و با کیفیت تر از خود، هنوز شاهراه بیروت-دمشق را در دستان خود داشتند. اسرائیل در برابر تنها 2 لشکر زرهی سوریه 5 لشکر را به همراه 1000دستگاه تانک بکارگرفت.
نیروی هوایی سوریه، البته، به صورتی بسیار بد عمل کرد. آنها -بین روزهای ششم تا هشتم ژوئن- 85 تا 87 فروند هواپیما و 24 یا 27 خلبان را از دست دادند. هنوز اما، سوریها به خاطر خصوصیات هلیکوپترهای هجومی و خدمه جنگنده-بمب افکنهای خود سربلند بودند. اگرچه هلیکوپترهای آنها بیش از 150 سورتی پرواز جنگی انجام دادند، تنها 2 فروند غزال را از دست دادند. 2 فروند دیگر به سختی آسیب دیدند و به دست اسرائیلی ها افتادند. یکی از آنها بازسازی شد و -برای مقایسه با دیفندرها- در اسرائیل به پرواز درآمد. حداقل یک فروند غزال دیگر به سختی آسیب دید ولی خود را تا خطوط سوریها رساند. نیروی هوایی سوری ادعا می کند که 95 هدف زمینی را -71دستگاه تانک، 5نفربر زرهی، 3 دستگاه کامیون،2 قبضه توپ، 9 دستگاه جیپ و 5 کمرشکن تانک بر-به وسیله غزالهایش منهدم کرده است. درحالیکه این آمار معمولا اغراق آمیز هستند، یک بررسی دقیق از گزارشهای شناخته شده درباره تلفات اسرائیل که در مطبوعات اسرائیل منتشر شده اند نشان می دهد که آمار تلفات اسرائیل بی شباهت به آمار سوریها نبوده است. درکنار آن، این نکته را نباید فراموش کرد که هلیکوپترهای هجومی در بسیاری از ارتشها از سلاح های بسیار موثر محسوب می شوند و این حقیقت نه تنها در مانورها بلکه در بسیاری از جنگها اثبات شده است.
بالاتر از همه اینکه غزالهای سوری ارزش بالای خود را فراتر از هر شک و شبه ای در این جنگ ثابت کردند. هنگامی که آنها را به دلیل آتش بس یازدهم ژوئن از میدان نبرد فراخواندند، سوریهای باقیمانده در لبنان برای آنها بسیار دلتنگی می کردند. تیمهای ضدتانک سوری تا پایان جنگ مجبور شدند که به تنهایی نبرد را ادامه دهند.
این مقاله پیش از این در ماهنامه جنگ افزار چاپ شده است
جالب بود