جنگنده ها

نگاهی به تشابه بسیار دو جنگنده ای 10 تاندربولت و مسراشمیت ۲۶۲ 

نگاهی به تشابه بسیار دو جنگنده ای 10 تاندربولت و مسراشمیت ۲۶۲ 

نگاهی به تشابه بسیار دو جنگنده ای 10 تاندربولت و مسراشمیت ۲۶۲

بقلم : میناگلرو

جت های پشتیبانی نزدیک ( CAS) نوعی مفهوم جدید و مدرنی از جنگهای نوین ارائه دادند ، جتهای کند پروازی که بسیار زمخت و بد قواره بوده  و با توان حمل طیف گسترده ای از انواع سلاح که مسلما میتوان آن رامعادل یک تانک در هوا دانست و دارای قدرت آتش بسیار پر حجم و سنگینی هستند این جنگنده ها گاه آنچنان تاثیر گذار هستند که در جنگ خلیج فارس طی نظر سنجی که از ارتش ایالات متحده انجام گرفت از نظر سربازان آمریکایی ، بعنوان نماد امنیت و پشتیبانی و ایمنی شناخته شده و محبوب ترین جنگنده حتی بالاتر از اف ۱۵ و اف ۱۸ قرار گرفت در این نظر سنجی اغلب نیروهای زمینی و سپاه تفنگداران وارتاک را محبوب ترین هواپیمای جنگنده دانسته و عنوان کردند هرجا وارتاک حضور دارد امنیت و ثبات هم حاکم هست و عنوان کرده بودند که وقتی که از طرف وارتاک پشتیبانی میشوند کاملا به آن توان و کارایی اطمینان دارند و احساس نگرانی ندارند

مسلما همگان ای ۱۰ تاندربولت را بعنوان اولین جت پشتیبانی نزدیک هوایی میشناسند و ان را پایه ای جدید در نیروهای هوایی قدرتهای برتر میدانند که جت سوخو -۲۵ روسیه نیز با الهام از ان توسعه یافت ولی این مطلب صحیح نیست در واقع ضربه زدن به اهداف زمینی و تجهیزات زرهی در هواپیماهای جت رویه ای قدیمی و قدمتی بیش از 70  سال دارد در واقع پدر جت های پشتیبانی هوایی نزدیک را باید هواپیمای جنگنده توربوجت مسر اشمیت ام ایی – ۲۶۲ مشهور به پرستو دانست که دقیقا جت ای ۱۰  در تمامی ویژگی های خود از این جت المانی اقتباس شده و الهام گرفته است حال در این نوشتار به شباهت های بین ای ۱۰ تاندربولت و جنگنده مسراشمیت می ۲۶۲ پرستو میپردازیم

1280px-Messerschmitt_Me_262_Schwable
مسر اشمیت ام ایی – ۲۶۲
ای10

برای اشنایی با مسر اشمیت262 اینجا را کلیک کنید

برای اشنایی با ای10 تاندربولت  اینجا را کلیک کنید

و‌به ترتیب سابقه طولانی تر و سن بیشتر ابتدا نگاهی به مسر اشمیت می اندازیم

این جنگنده ( مستراشمیت ۲۶۲) نقطه عطفی در صنعت هوانوردی نظامی بود که در طول جنگ دوم جهانی سمبل برتری تکنولوژیکی  آلمان نازی بر ایالات متحده و بریتانیا بود این جت جنگنده دستکم 10 سال از فن اوری متفقین جلوتر بود

این جت جنگنده از طرحی بعنوان پایه بهره گرفت که در سال 1938 پیش از شروع جنگ جهانی دوم‌ و در رقابتی فشرده با بریتانیا توسعه یافت و با اندکی تغییر تبدیل به یک جنگنده پشتیبانی نزدیک هوایی شد این جنگنده از دو دستگاه موتور توربوجت یونکرس جومو 004 بهره میبرد ‌که این موتورها هم قبل از جنگ جهانی توسعه یافتند و رانش دو موتور روی هم جنگنده را به حداقل سرعت 100 مایل در ساعت حدود 160 کیلومتر در ساعت میرساند که این ازهر هواپیمای موتور پیستونی کمتر بود

اما هدف آلمان چه بود ؟در واقع هیتلر پس از ورود به جبهه شوروی به خطای خود پی برد زیرا از دوطرف  بشدت تحت فشار قرارگرفت تا پیش از ورود به جبهه شوروی ، بریتانیا تا سقوط کامل تنها یک قدم فاصله داشت ولی پتانسیل آلمان برای اداره چنین جبهه گسترده کفایت نمیکرد و بشدت تحت فشار قرار گرفته بودندیگان های آلمانی با سیلی از تانکهای شوروی و بریتانیا و امریکا مواجه شدند که از دو سو المان را تحت فشار قرار داده بودند متفقین با سیل تانکهای تی 34  ، شرمن از دو سو المان را پرس کرده بودند و تانک انگلیسی سنچریون هم در دست توسعه بود(که البته به جنگ دوم نرسید)

ام ایی 262 مجهز به دو بمب 250 کیلوگرمی

در آلمان تانک تایگر برتر از تمامی تانکهای متفقین بود ولی سرعت تولید ان بسیار پایین و تعمیر و نگهداری آن بسیار دشوار بود تانک تی ۳۴   بحدی ساده و راحت بود که مکانیک های روسی حتی انرا در خط مقدم و در زمان کوتاهی تعمیر و راه اندازی میکردند ولی در برخی موارد موتور تانک تایگر باید با قطار به پشت جبهه منتقل میشد و گاها یک تانکر تایگر معیوب حتی ماهها زمینگیر و غیر عملیاتی باقی میماند و در کل بسیار کم تعدادتر از ان بود که بتواند با استفاده از برتری های فنی خود تاثیری در جنگ داشته باشد

در نتیجه فرماندهان آلمانی تنها راهمهار چنین سیل ویرانگری را مقابله با ان از طریق آسمان میدانستند ولی مسئله این بود که بمب های سقوط آزاد مهمات مناسبی برای یک هدف متحرک نبودند زیرا خطای بسیار زیادی داشتند و مسلسل هواپیماها هم که دقت مناسبی داشت برای تخریب زره تانکها بسیار ضعیف بود در نتیجه باید سلاحی بینابین طراحی میشد که از قدرت تخریبی مانند بمب برخوردار ولی دقت و حجم آتشی مانند مسلسل داشته باشد و چنین سلاحی که از پس زره تانک تی ۳۴ و ام ۴  شرمن برمی امد  یقینا با اصابت به یک هواپیمای جنگنده متفقین ان را تکه تکه میکرد

ولی چه سلاحی میتوانست چنین قدرت آتشی به یک جنگنده بدهد

مهندسان مسراشمیت باید بسرعت فکری میکردند از نظر انها برای نصب چنین سلاحی بهترین راه استفاده از سلاحی بود که در خود تانک نصب شده بود و این سلاح میتوانست یک توپ اتوماتیک باشد سلاحی که قدرت آتش بسیار مخرب را در کنار نرخ آتش بالا و دقت بسیار زیاد یکجا ارائه میکرد.بنابراین طراحی و توسعه چنین سلاحی را به کمپانی اسلحه سازی راین متال واگذار کردند و پاسخ راین متال توپ قدرتمند BK-5 بود که قدرت تخریب هولناکی داشت این یک سلاح کشنده و بی رحم 50 میلیمتری اتوماتیک بود که وزن کل توپ بدون مهمات 1200  پوند بود که در حدود 550 کیلوگرم بود و مهمات50 میلیمتری با پوکه 419 م م را آتش میکرد و برای توپ سه نوع مهمات در دسترس بود که نوع زره شکاف انرژی جنبشی ویژه انهدام تانک و زره پوش بود و نوع انفجاری ترکش شونده ان ویژه حملات به نیروهای پیاده و تاسیسات دشمن بود و نرخ آتش ان 45  گلوله در دقیقه بود که هر 3 ثانیه دو گلوله شلیک میکرد

نسخه از ام ایی 262 مسلح به یک توپ50 م م در دماغه که در تصویر به دست امریکاها افتاد

نسخه ای از این توپ بر روی تانک پانزر 3  قرار داشت که در نبردهای زرهی مشهوری چون کورسک و عملیات بارباروسا کیفیت و کارایی خود را نشان داده بود

خب در ادامه نگاهی به ای 10 میاندازیم

خب ای ۱۰ هم در واقع با توجه به نیاز مشابهی با مسراشمیت تولید شد در زمان جنگ سرد غرب با خطر هجوم یگانهای زرهی بیشمار شوروی مواجه بود

غرب توان رویارویی زره با زره را نداشت زیرا یگانهای زرهی شوروی آنچنان گسترده بودند که تشکیل یگانی همسطح ازتوان و ظرفیت کشورهای اروپایی خارج بودوتنها کشوری که در ناتو از چنین توانی برخوردار بود ایالات متحده بحساب می امد که انهم‌ یک مشکل بزرگ داشت و آن اینکه هزاران مایل از اروپا فاصله داشت و درصورت ورودبه رویارویی با شوروی انتقال دهها هزار تانک وخودروی زرهی از این کشور به اروپا با امکانات آن زمان  دستکم یکماه زمان میبرد واین مدت بسیار زیادبود

امکان ارسال و نگهداری تانکهادر اروپا هم وجود نداشت زیاد نگهداری این حجم از تجهیزات زرهی بهمراه مهمات و لوازم یدکی ان و همچنین خدمه و پرسنل فنی نیاز به امادگی های متعددی داشت که کار پیچیده و بسیار پرهزینه بود

لذا امریکا استراتژی جایگزین بودند ، ایالات متحده بعد ازاشغال برلین به طیف گسترده ای از فن آوری های آلمان دسترسی پیدا کردند از جمله به هواپیمای مسراشمیت که بعد از انتقال به امریکا بخوبی مورد بررسی قرار گرفت و در آن زمان ایالات متحده هواپیمای جنگنده موتور پیستونی فریچالد  پی ۴۷ تاندربولت1رابه عنوان جنگنده پشتیبانی نزدیک استفاده میکرد که اصلا قابل قیاس با ام ایی262 نبود

در کل سیاست زرهی غرب استفاده از یگان های زرهی کوچک ولی بسیار مدرن ، پیشرفته و کارآمد به موازات یگان های ضدزره هواپایه بوده

بال های صاف و بدون پس گرایی باعث افزایش کارایی در سرعت پایین و ارتفاع پست شد

 

در واقع مسراشمیت۲۶۲ یک توپخانه هواپایه قدرتمند و تاثیر گذار بودکه یک گلوله ان میتوانست هر تانک و یا هواگردی را تکه تکه کند همچنین بر علیه ناوها و ناوچه های سبک هم موثر بود سبک هم کاملا موثر بود و آنراپایه ای برای جنگنده جدید خود قرار دادند

شایان به ذکر است که توپ50 م م روی دو مدل از هواپیمای مسراشمیت ۲۶۲  نصب شد که در مرحله اول نیز هدف ان نابودی بمب افکنهای امریکایی و انگلسی بود ولی به زودی در نقش ضد تانک بکار گرفته شد

حال به شباهت ها بین دوجنگنده میپردازیم

ابتدا به توپ دو جنگنده نگاهی می اندازیم مسر اشمیت از توپ اتوماتیک BK-5 ساخت کمپانی راین متال بهره میبرد و ای ۱۰ از توپ گاتلینگ GAU-8 آونجر ساخت کمپانی جنرال داینامیک

خب توپ بی کا ۵ بین سالهای ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۵ در خدمت بود و تقریبا 300 قبضه از ان تولید شد این توپ برای نصب روی هواپیمای پشتیبانی نزدیک مسراشمیت و بمب افکن سنگین 6 موتوره یونکرس تولید شد توپ 4.3 متر طول داشت و 1190 پوند وزن داشت ( اگر اشتباه نکنم معادل ۵۵۰کیلوگرم میشود )

1179915

البته مسراشمیت ها همگی به این توپ مجهز نبودند زیرا برخی بعنوان بمب افکن بلند پرواز  و برخی بعنوان شکاری رهگیر وارد خدمت شدند و بسته به نوع ماموریت از ۳ نوع توپ ۳۰ میلیمتری ، ۳۷ میلیمتری و ۵۰ میلیمتری بهره میبردند ، و  بسته به مدل برخی به ۴ قبضه توپ 30 میلیمتری مسلح بودند و برخی هم به دو توپ BK-3 که یک توپ 37 میلیمتری بود مجهز بودند ، ولی معمولا نسخه های پشتیبانی از واحدهای زمینی از دو توپ 30 میلیمتری و یک توپ 50 میلیمتری برخوردار بودند

این توپ در سال ۱۹۴۳ با تغییر در توپ KWK-39  که بر روی پانزر ۳نصب بود توسعه یافت پیش نمونه اول تفاوت زیادی با توپ اصلی نداشت ویک توپ ۵۰ مبلبمتری تغییر یافته بود که در یک غلاف قرار داشت و در آویزگاه سلاح جنگنده نصب میشد که قدری روی سیستم عقب نشینی توپ و برخی ویژگی های دیگر ان کار شده بود و برای آزمایش ان را بر روی چند بمب افکن  هنکل اچ ایی -۱۷۷ نصب کرده و جهت آزمایش آن را در یک میدان جنگ واقعی تست کردند وظیفه سرکوبی یگانهای زرهی شوروی نزدیک استالینگراد را برعهده این یگان آزمایشی قرار دادند ، نتیجه بسیار خوب بود و جز چند ایراد جزیی توپ بخوبی کار میداد و اصابت گلوله آن از فواصل دور باعث انهدام یک تانک تی ۳۴ میشد

برای بالابردن دقت توپ یک دوربین تلسکوپی با توان نشان دادن اهداف کوچک و در فواصل دور نیز برای هدف گیری توپ نصب شده بود که ازآن برای اطمینان از انهدام هدف نیز استفاده میشد و برای اولین بار یک سیستم نشانه روی پیشرفته و دقیق روی جنگنده نصب شده بود که توان تصویر یرداری هم داشت

تا پیش از ان برای هدف گیری از یک مگسک فلزی ثابت که روی دماغه و جلوی کابین جنگنده نصب شده بود استفاده میشد

 ولی این سیستم اپتیکی هم تنها برای حمله به اهداف زمینی از فواصل دورمناسب بود ولی برای اهداف چالاکی مانند هواپیمای جنگنده این سیستم‌کارایی نداشت زیرا میدان دیددوربین یک دایره بسیار محدودبود که در برابر اهداف چالاک بلااستفاده بود از ان گذشته فقط در روز میشد از این دوربین استفاده کرد

در هنگام تصویر برداری هم شلیک توپ در دریافت تصاویر دوربین ایجادپارازیت میکرد و درشب شعله توپ که نور شدیدی ایجاد میکرد دید خلبان را با ان مختل میکرد

اما در کل برد بالا و قدرت فراوان توپ سبب میشد که جنگنده از خارج از محدوده سلاحهای پدافندی دشمن دست به شلیک و انهدام اهداف خود بزند

توپ تک لوله و‌50 میلیمتری بود و 21 گلوله 419×50 م م در خشاب آن بارگیری میشد

یک نمونه توپ سنگین هوابرد دیگر هم در دسترس بود که سبک تر از این توپ و  با کالیبر 37 میلیمتری برای هواپیماهای یونکرس JU-88 که مهمات 37 میلیمتری با پوکه 263 م م شلیک میکرد وزن مرمی ۳۷ میلیمتری  685 گرم در نسخه انفجاری بود و گلوله انرژی جنبشی ان 640 گرم وزن داشت

در مجموع 53 بمب افکن فلاینگ فورتس بی ۱۷ ، چهار بمب افکن سنگین بی 24  لیبراتور در کنار تقریبا ده فروندشکاری رهگیر به اتش توپ بی کا  ۵ مسراشمیت ها سرنگون شدند این تعداد در  مقابل 9 فروند تلفات ناوگان مسر اشمیت ها بود که توسط جنگنده های متفقین در آسمان شکار شدند در واقع اغلب جنگنده های آلمانی روی زمین و بر اثر بمباران از بین رفتند

آلمانها مدعی سرنگون کردن 540 جنگنده توسط مسراشمیت ۲۶۲ هستند

حال به توپ آونجر نگاهی میکنیم توپ اونجر در واقع یک گاتلینگ 6 لوله است که از نرخ آتش بسیار زیادی برخوردار است همچنین مهمات پوکه 173 م م را شلیک میکند در میان توپهای 30 میلیمتری از تمامی نسخه ها قویتر است و تنها توپ 30 میلیمتری بوش مستر ام کا 44 قدرت بیشتری دارد که انهم یک توپ دریایی است که مهمات پوکه 228 م م را شلیک میکند و دارای لوله بلندی است

مهمات توپ ای 10 قدرت تخریبی برابر با مهمات توپ 35 میلیمتری اورلیکن دارد

خوب اگر بخواهیم قیاس کنیم که قدری بی انصافی است زیرافن اوری توپ المانی بسیار قدیمی تر از توپ امریکایی است ولی از نظر قدرت آتش توپ المانی از برد و قدرت تخریب بالاتری برخوردار است منتها مسئله این است که توپ ای 10 دارای نوعی مهمات اورانیوم ضعیف شده است که قدرت تخریب آن تقریبا با توپ 50 میلیمتری المانی اگرنگوییم در یک سطح‌ و لی تقریبا نزدیک است

اگرچه توپ آلمانی برد و توان تخریب بیشتری دارد ، ولی در سایر ویژگی ها این توپ ای 10 است که یکه تاز است نرخ آتش توپ ای 10 بسیار عالی و اعتماد پذیری ان نیز بسیار بالا است زیرا از 6 لوله بهره میبرد

توپ امریکایی 1180  گلوله در خشاب خود ذخیره دارد چنین حجم مهماتی اگر از نسخه انفجاری باشد به واقع میتواند جهنمی بپا کند این درحالیست که توپ بی کا 5 از ذخیره 21 گلوله برخوردار است

البته مسراشمیت دو توپ 30 میلیمتری دیگر هم دارد ولی بحث ما توپ ضد زره جنگنده است

نتیجه این بررسی اینکه در بخش سیستم سلاح‌ در ساخت توپ ضد زره آونجر کاملا از طرح مسر اشتمیت الهام گرفته شده و تقریبا توپ بر اساس سلاح مسر اشمیت توسعه یافته البته مسراشمیت علاوه بر مهمات توپ توان حمل 1100 کیلوگرم مهمات را نیز داشت

خب حالا به پیشرانه میرسیم ، جت مسراشمیت 262   از دو پیشرانه توربوجت بهره میبرد و چون این جنگنده ابتدا بعنوان شکاری رهگیری طراحی شده بود قرار بود از موتورهای توربوجت ساخت کمپانی بی ام و BMW  بهره ببرد که موتورهای ضعیفی بودند ، در کل موتور ساخت کمپانی بی ام و موتور کارآمدی نبود وبطور مثال نسخه از ان که‌در شوروی کپی شده بود هم روی هواپیمای میگ -9 نصب شد ولی میگ 9 هم هرگز طرح موفقی بحساب نیامد ولی در نهایت طرح مسراشمیت به جنگنده پشتیبانی هوایی نزدیک تغییر کرد و بدلیل سنگین تر شدن هواپیما موتور قبلی جوابگوی جنگنده نبود زیرا فقط در یک مورد یک توپ 50 میلیمتری روی جنگنده اضافه شد که خود بدون خشاب مهمات دارای وزن 540  کیلوگرم بود ، به همین دلیل از موتور یونکرس ۰۰۴ روی جنگنده نصب شد اما در یک اقدام خلاقانه مهندسان آلمانی دست به یک شاهکار زدند و آن اینکه در نسخه اولیه موتوردر ریشه بال نصب میشد ولی پس از تغییر کاربری و خارج شدن چالاکی و مانورپذیری جنگنده و جایگزین شدن بقاپذیری و ایمنی هواگرد محل نصب موتور را به وسط بال انتقال داده و مجبور به بازطراحی بالها شدند ولی ارزش زحمت اضافه را که کشیده بودند دا داشت و اتفاقا مهندسان کمپانی فیریچالدریبابلیک در زمان بررسی نمونه دوم که از آلمان به ایالات متحده منتقل شده بود روی بخش پیشرانه و بخصوص این تصمیم مهندسان آلمانی در محل نصب موتور و دیگر ویژگی ها فنی تمرکز فوق العاده ای داشته و  توجه انها را بشکل ویژه بخود جلب کرده بود و روی ان تحقیقات فراوانی کردند

 به این نتیجه رسیده بودند که  اگر چه یکسری نکات منفی مانند کاهش چالاکی و مانوپذیری جنگنده را بهمراه دارد و کاهش توان واکنش جنگنده خصوصا در چرخش و دور زدن میشود ولی اولا اگر موتور مورد اصابت قرار بگیرد و یا دچار آتش سوزی شود نسبت به موتورهای نصب در ریشه بال خسارت چندانی به بخش های حیاتی که در میان بدنه قرار دارند وارد نمیکند و دوم در صورت هر حادثه ای اگر موتور در ریشه بال باشد بال از ریشه جدا میشودولی اینگونه دستکم موتور از مخازن سوخت موجود در ریشه بال فاصله دارد و هرگز در صانحه ای همه بال کنده نمیشود و در نتیجه میزان بقاپذیری جنگنده افزایش چشمگیری داشت ( اشتباه بزرگی که شوروی در ساخت سوخو ۲۵ انجام داد و موتور در ریشه بال کار گذاشته شد ) همین نکته بظاهر ساده و پیش پا افتاده هم ازچشم مهندسان امریکایی پنهان نشده بود و با الهام‌از ان موتورهای ای 10  هم‌ بشکل نامتعارفی نصب شدند بهرحال این دو موتورآلمانی اگرچه با استاندارد امروز موتور بسیار کم توانی بحساب می آیند ولی برای مستر اشمیت که حدود3.8 تن وزن داشت و حداکثر وزنش هنگام تیک کاف با یک لود حداکثری 7000کیلوگرم بود بود کفایت میکرد و جنگنده را به سرعت 560  مایل   که حدود بیش از 900 کیلومتر است میرساند  که یک رکورد شگفت آور بحساب می آمد و بیش از هر هواپیمای عملیاتی بود و تقریبا سرعت آن دو برابر یک هواپیمای پیستونی بود برد رزمی جنگنده هم 500 کیلومتر بود که در صورتیکه بین دو پایگاه پرواز میکرد بیش از 1100 کیلومتر برد برد داشت

حال نگاهی به جنگنده ای 10 تاندربولت میکنیم‌

وزن خالی جنگنده 11320 کیلوگرم است و حداکثر وزن عملیاتی ان 21360 کیلوگرم است یعنی تقریبا 4  برابر مسراشمیت پس موتورها هم به همان میزان باید قویتر باشن

پیشرانه ای 10  دو دستگاه موتور توربوفن تی اف 34  جی ایی 100 هست که رانش هر موتور حداکثر 9070  پوند و فاقد پس سوز هستند با این موتور حداکثر سرعت جنگنده به 340  مایل یعنی تقریبا 560 کیلومتر در ساعت میرساند که کمترین سرعت را در میان تمامی جت های جنگنده عملیاتی دارد و حداکثر ارتفاعی که اوج‌میگیرد هم 13700 متر است که این رقم برای مسراشمیت 10000 متر است   و در 8 جایگاه تسلیحاتی زیر بال دو تا نوک‌بالها و 3 جایگاه زیر بدنه توان حمل 7300  کیلو گرم سلاح را در نسخه C دارد  که این رقم برای مسر اشمیت 1100  کیلوگرم است

جالب اینکه کل جنگنده مسراشمیت ۲۶۲ در حداکثر وزن یعنی با مهمات و سوخت حداکثری روی هم کمتر از وزن مهمات قابل حمل ای ۱۰ است

نکته جالب دیگر اینکه مسراشمیت ۲۶۲ هم حداکثر سرعتش از ای ۱۰ بیشتر است و نرخ صعود بالاتری هم دارد ، ولی نکته این است که در جت های پشتیبانی نزدیک سرعت بالا یک ایراد بحساب می آید زیرا باید با سرعت ملایم روی سر اهداف پرواز کند و انها را پیدا کند

نتیجه بررسی بخش‌پیشرانه هم ، خب همانگونه‌ که توضیح دادیم دراین آیتم یعنی پیشرانه هم تاندربولت کاملا تحت تاثیر مسراشمیت تولید شد

حال به طراحی ظاهری و آلیاژ بدنه میپردازیم مسراشمیت قرار بود یک جنگنده زره پوش باشد ولی با توجه به کمبود فلزات قادر به ایجاد یک لایه زره موثر نشدند و تنها بخش هایی از بدنه که بیشتر در معرض آتش قرار دارند یک لایه 9 میلیمتری زره آلومینیومی از آلیاژ آلومینیوم خشک نصب شده البته به قیمت کاستن از مصرف فلزات در برخی بخش های دیگر البته روش موثر جنگنده  در دفاع از خود برد بالای توپ و سیستم هدفگیری اپتیکی ان است که باعث شد در فواصل و ارتفاع بالا به اهداف خود خارج از برد سلاحهای پدافندی حمله کند ولی در صورت اصابت هم‌ زره بدنه توان مقاومت در برابر سلاحهای سبک را دارد و در برابر سلاحی چون مسلسل 12.7  میلیمتری هم از فاصله‌1000 متری مقاومت میکند و به عنوان اولین هواپیمایی که مانند تانک زره پوش است معرفی شد

خب تاندربولت هم زره پوش است ولی بهیچوجه زره ان با زره سبک و نیمه نصفه مسراشمیت قابل قیاس نیست زیرا ای 10  تا آتش 30 میلیمتری را در ارتفاع 1000 متری دفع میکند و در فاصله صفر هم در برابر آتش 23 میلیمتری مقاوم است همچنین شیشه کابین هم در برابر مسلسل12.7 میلیمتری بخوبی مقاوم است که بدلیل استفاده از زره مناسب در اطرف کابین است خوب در این بخش هم میتوان گفت که احتمال دارد که وارتاک با نگاهی به مسراشمیت ساخته شده باشد

در کل میتوان مسراشمیت را پدر تمامی جنگنده های پشتیبانی نزدیک هوایی دانست که البته یک شکاری قهار هم بحساب می امد و با اتکا به سرعت بالا و سلاح موثر خود المانها ادعا میکنند که 540 جنگنده متفقین به آتش مسراشمیت به زیر کشیده شده اند که البته خود متفقین تعداد اماری را که در مقاله قید کردم را تایید کرده اند

A10gun1

در کل برخی تجهیزات آلمان بسیار دیر معرفی شدند ، اگر این تجهیزات قدری زودتر وارد خدمت میشدند و به تعداد مناسب هم تولید میشد یقینا میتوانست سرنوشت دیگری برای جنگ رقم بزنند از جمله بمب افکن یونکرس 6 موتوره که بیش از ده تن مهمات در فواصل طولانی حمل میکرد و بیش از هر بمب افکن متفقین سلاح حمل میکرد و برد رزمی داشت حتی تا ایالات متحده هم رسیده بود ،

دوم‌همین جنگنده مسراشمیت بود و دیگری تانک تایگر بود و البته تجهیزاتی دیگر از این دست که همگی خیلی دیر وارد خدمت شد یعنی زمانی که المان در تمامی جبهه در حال شکست بود و تحت فشار بمب افکن های متفقین قادر به ساخت جنگ افزار در خطوط تولید نبودند و در پناهگاه های زیر زمینی جنگ افزار میساختند

نکته قابل ذکر اینکه اولین قربانی مسراشمیت ۲۶۲ یک فروند جنگنده موسکویتو انگلیسی بوده که در حال انجام عملیات شناسایی بوده

جالب اینکه موسکویتو انگلیسی که سرعت بالایی داشت بهیجوجه نگرانی بابت مسر اشمیت نداشته و ابتدا سعی میکند با توجه به سرعت بالای خود از دست جنگنده آلمانی فرار کند ولی در کمال حیرت مشاهده میکند جنگنده آلمانی از سرعتی بسیار بالا برخوردار است و سرانجام در آسمان دریایی مانش موسکویتو  انگلیسی شکار ام ایی262 آلمانی میشودو  هدف قرار میگیرد و داخل دریا سقوط میکند

امیدوارم‌ مورد توجه شما قرار گرفته باشد

برای عضویت در اینستاگرام جنگاوران اینجا را کلیک کنید

مقالات مشابه

داستان ای10 جوجه اردک زشتی که ستاره شد

قیاسی بین سوخو 25 فراگ فوت و A-10 تاندربولت

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن