جنگنده ها

پنهانکار‌ها، تغییرات بی ارزش، یا سلاطین اسمان؟

پنهانکار‌ها، تغییرات بی ارزش، یا سلاطین اسمان؟

به نام خدا

نویسنده: رضا فتاحی

در تالیف این مقاله از هیچ منبع داخلی و خارجی اقتباس نشده و تمامی مطالب توسط نویسنده تالیف شده است.

به منظور تالیف این مقاله زحمات زیادی کشیده شده است. پس لطفا در هنگام استفاده از مقاله، حتما نام نویسنده و منبع را ذکر کنید.

لازم به ذکر است که مقاله در دو قسمت تقدیم شما خواهد گردید که انشالله در قسمت دوم به بررسی پنهانکار‌های روسی و چینی و همچنین تسلیحات هواپایه موجود برای درگیری با پنهانکار‌ها خواهیم پرداخت.

توضیحی راجع به اینکه چرا چنین نامی برای این مقاله انتخاب شد.

در واقع بعضی از علاقه‌مندان به حوضه نظامی، این نسل پنج‌ها را به علت توان تسلیحاتی یا برد کم‌تر از جنگنده‌های متعارفی مانند استریک ایگل، جنگنده‌هایی با هزینه بسیار اما بی مصرف میدانند. می‌خواهیم به درستی یا غلط بودن این موضوع بپردازیم. جمع بندی نهائی را در بخش دوم منتشر میکنیم و در واقع پیام مقاله در بخش دوم روشن خواهد شد.

مقدمه:

ماجرا به دهه هفتاد میلادی برمی‌گردد. طبق گفته برخی منابع، امریکایی‌ها به دنبال ازمایش پیشرفته‌ترین جنگنده‌های خود بودند. اف14 و اف15 ! اف 5 نقش جنگنده‌های مهاجم شوروی را بازی می‌کرد. امریکائی‌ها با توجه به تجارب ویتنام دوجنگنده اف15 و اف14(تا حدودی) را طراحی کردند. در ویتنام امریکائی‌ها یک واقعیت را متوجه شدند. ان‌ها در هنگام طراحی جنگنده بمب‌افکن اف4 در دهه پنجاه و اوایل دهه شصت میلادی، گمان می‌کردند که چون اف4 می‌تواند با موشک راداری اسپارو کار هدف را از فاصله دور تمام کند، پس نیازی به یک نبرد نزدیک و پیچ در پیچ هوایی و در نتیجه یک جنگنده چالاک نیست. نتیجه این شد که حتی توپ که یکی از سلاح‌های اصلی نبرد هوائی در ان دوران به شمار می‌رفت، روی اف4 نصب نشد. البته این تصور تا حدودی در شوروی نیز بود. مثلا نسخه‌های اولیه میگ23 اصلا چالاک نبودند. اما اوضاع طبق انتظار امریکائی‌ها پیش نرفت. در ویتنام ان‌ها با تعدادی میگ‌17 و 19 و 21 رو به رو بودند. جنگنده‌هایی که نتنها رادار نداشتند یا رادار کوتاه بردی بدون قابلیت شلیک موشک داشتند بلکه بعضا حتی از موشک‌های فروسرخ بی‌بهره بوده و تنها به توپ خود برای انهدام اهداف اتکا داشتند. فانتوم در ویتنام نشان داد که تکنولوژی رادار‌های هواپایه و موشک‌های راداری در ان دوران واقعا قابل اتکا نیست. میگ‌ها یا در ارتفاع پایین پرواز کرده و از گزند اسپارو در امان بودند و یا این که اگر اسپاروئی از سوی فاتوم شلیک می‌شد احتمال اصابتش به هدف زیر 50 درصد بود. زمانی که میگ‌ها وارد نبرد نزدیک هوائی با فانتوم می‌شدند، برتری با انان بود زیرا از ابتدا با تمرکز بر روی داگفایت تولید شده بودند. این باعث شد تا برخلاف انتظار، فانتوم بار‌ها قربانی چنین جت‌های ابتدایی بشود. البته به لطف اموزش سطح بالا خلبانان امریکائی نسبت به همتایان ویتنامیشان، ان‌ ها تلفات بیشتری به ویتنامی‌ها زدند. با این وجود زنگ خطر بصدا درامده بود و به امریکایی‌ها هشدار می‌داد که باید در طراحی جنگنده‌های جدید خود، چالاکی را مدنظر قرار دهند. نتیجه این شد که امریکائی‌ها جنگنده‌ایی چون اف15 را طراحی کردند که با دوموتور بسیار قدرتمند و ایرودینامیک مناسب، جنگنده‌ایی بسیار توانمند در رزم هوایی نزدیک بود. البته در همان دوران شوروی‌ها که رقیب امریکائی‌ها بودند سعی در توسعه جنگنده‌های جدید کردند به شکلی که جنگنده‌های نسل چهارم شوروی بسیار بسیار چالاک بودند و اصلی‌ترین اولویت انان چالاکی بود.

اف4 با چهار اسپارو با چهار سایدواندر و یک غلاف توپ

برگردیم سر ماجرای تمرین نظامی امریکا. امریکائی‌ها انتظار داشتند که اف15 در نبرد با شبیه‌ساز‌های جنگنده‌های شوروی نتیجه یک به پنج بدست می‌اورد(یعنی در ازای یک شکست پنج پیروزی). اما این تمرین نشان داد که احتمال شکست این جنگنده نیز در رزم هوائی نزدیک در برابر روس‌ها چندان کم نیست. امریکائی‌ها متوجه شدند نیاز است تا جنگنده‌های روس را از فاصله بسیار بیشتری هدف قرار دهند. گرچه اف15 سیستم راداری بسیار پیشرفته‌ایی در زمان خود داشت اما رقیب ان یعنی سوخو27 روسی که حدود 8 سال بعد وارد خدمت شد، سیستم راداری توانمدی داشت وعلاوه بر ان توانایی بالایی در رزم هوائی نزدیک داشت.

باید راهکاری اندیشیده می‌شد. امریکائی‌ها به این فکر بودند که جنگنده‌هاشان را از دید رادار‌ها مخفی کنند. تعدادی از شرکت‌های بزرگ هوافضای امریکا فراخوانده شدند. یکی از این شرکت‌ها، شرکت لاکهید بود. به مهندسان این شرکت گفته شد ایا می‌توانید یک جت را اندازه یک جغد یا عقاب در نظر راداری کوچک کنید؟

پاسخ: به اندازه تخم چشم عقاب می‌توانیم ان را کوچک کنیم.

یعنی سطح مقطع راداری را کاهش می‌دادند و هرچه سطح مقطع راداری یک جنگنده کمتر باشد دیرتر توسط یک رادار شناسائی می‌شود.

کار شروع شد. امریکا در مرحله اول یک بمب‌افکن پنهانکار می‌خواست که بتواند به شبکه عظیم پدافندی روس‌ها نفوذ کند و اهداف راهبردی ان‌ها را هدف قرار دهد. نتیجه شد اف117. این بمبر تا قبل از جنگ خلیج فارس در 1991 میلادی اماده شد. اولین تجربه رزمی یک جنگنده پنهانکار شگفت‌انگیز بود. بغداد که فشرده‌ترین شبکه پدافندی را در عراق داشت، موفق به شناسائی این جنگنده نشد. عراقی‌ها تنها متوجه اصابت بمب‌ها می‌شدند اما چیزی در رادار‌هایشان نمی‌دیدند. حتی کاخ صدام نیز هدف قرار گرفت. امریکایی‌ها از نتیجه کار خود بسیار راضی بودند. کمی بعد از پروژه این بمب‌افکن، پروژه یک جنگنده شکاری پنهانکار اغاز شد.

شرکت لاکهید این پروژه را نیز توسعه داد و یک شکاری بشدت پنهانکار را به نام اف22 بدست اورد.البته این برنامه‌ها هزینه‌هایی را روی دست امریکا می‌گذاشتند که تا ان‌ زمان سابقه نداشت. اما حفظ اقتدار هوائی که بازوی اصلی امریکا بود بسیار برای ان‌ها مهم بود.

همزمان شرکت نورثروپ امریکا یک بمب‌افکن با توان حملات بین‌قاره‌ایی را توسعه داد که بی2 نامیده شد. بی2 نیز بسیار پنهانکار بود. البته لازم به ذکر است که امروزه رادار‌ها توانائی شناسائی جنگنده‌های پنهانکار را نیز دارند اما در فاصله بسیار نزدیک این امکان وجود دارد. یعنی عملا رادار خود در معرض اتش جنگنده پنهانکار قرار می‌گیرد.

یک غافل‌گیری: در سال1999 میلادی زمانی که اعتلاف غربی به یوگسلاوی حمله کرد، از بمب‌افکن‌های بی2 و اف117 بهره برد. یکی از اف117‌ها به اتش پدافند یوگسلاوی سرنگون شد. سام3 روسی که ریشه در دهه شصت میلادی داشت این کار را کرد. البته این سامانه ارتقائاتی به خود دیده بود. با این وجود بر طبق گفته شخصی که فرماندهی اتش‌بار را برعهده داشت، ان‌ها در فاصله بسیار کمی در حدود هشت کیلومتر موفق به شناسائی این هواپیما شدند. به نظر می‌اید که این تنها یک شانس بود زیرا با وجود شرکت این جنگنده در جنگ‌های دیگر مورد دیگری از سرنگونی ان گزارش نشد. علت اصلی این بوده که گویا امریکائی‌ها بیش از حد به تجربه سال1991 خوش‌بین بودند و اف117 را بسیار ناشیانه به چند کیلومتری یک اتش‌بار ارتقاء یافته سام سه فرستادند. بدون اینکه به این مسئله که اف117 تا ان زمان چهار بار از همان راه وارد یوگسلاوی شده بود توجه کنند.( با افزایش عملیات از یک مسیر ریسک شناسائی و کمین خوردن افزایش می‌یابد)

 

تصویری از درب کابین اف117 سرنگون شده در یوگسلاوی در نمایشگاهی در بلگراد

در نهایت اما این چیزی نبود که نشان دهد هواپیما‌های پنهانکار اسیب پذیر شده‌اند زیرا  اوضاع در قرن جدید متفاوت شد. با توسعه تسلیحات دورایستا دیگر نیازی به امدن تا چند کیلومتری هدف نبود. با وجود موشکی چون اسلم ‌می‌شد از فاصله 200 کیلومتری نیز به طرف هدف اتش کرد. حالا تازه تاثیر هواپیمایی چون اف117 داشت مشخص می‌شد(هرچند که اف117 اسلم را حمل نمی‌کرد و جزء تسلیحاتش نبود اما نسل جدید پنهانکار‌ها در ان زمان در حال توسعه بودند.). روسها البته سامانه‌های بردبلندی داشتند تا در فاصله دویست کیلومتری نیز درگیر شوند اما مسئله اینجا بود که برد کشف و رهگیری این سامانه‌ها بر ضد یک جنگنده متعارف دویست کیلومتر بود نه بر ضد یک جنگنده پنهانکار. در بهترین حالت برد ان‌ها بر ضد یک جنگنده پنهانکار حدود 60 کیلومتر است.(اینجا می‌توان خاصیت پنهانکاری را دید و متوجه شد که کاهش برد شناسائی جنگنده می‌تواند موازنه را به هم بزند.). نمونه‌هائی از این سامانه‌ها اس200 و اس300 هستند.

اما جدید‌ترین پنهانکار امریکائی‌ها کدام است؟ اف35 جنگنده چند منظوره جدیدی است که امریکائی‌ها طی یک پروژه بزرگ دست به ساخت ان زدند تا نیاز خود و هم‌ پیمانان‌شان را به یک جنگنده چند‌منظوره برطرف کنند. هزینه توسعه پروژه چیزی در حدود 45 میلیارد دلار بود. بخشی از ان نیز توسط هم پیمانان امریکا مانند انگلستان، ترکیه، نروژ و تعدادی دیگر از کشور‎‌ها پرداخت شد.

این جنگنده که امروزه پیشرفته‌ترین جنگنده چندمنظوره دنیا به حساب می‌اید، دارای برخی معایب و مزایا است. مزیت ان پنهانکاری ان است. این مزیت چنان قابلیتی به جنگنده می‌دهد که ان را در نبرد با دیگر جنگنده‌ها و سیستم‌های پدافندی، روی کاغذ پیروز میدان می‌کند. زیرا این قابلیت را دارد که اول از همه دشمن را شناسائی کرده و به ان اتش کند. در واقع اگر بخواهیم یک مثال بزنیم می‌توانیم مثال دو کماندار را بزنیم که قرار است با هم درگیر شوند. یکی از ان‌ها استتار بسیار خوبی دارد. اما دیگری از استتار بی‌بهره است. اگر ان ها را در فاصله زیادی قرار دهیم تا همدیگر را پیدا کرده و با هم درگیر شوند، ان که استتار خوبی دارد زودتر دشمن خود را پیدا کرده و به سمت ان تیراندازی می‌کند در حالی که در همان زمان ان کماندار که استتار ندارد، هرچه می‌گردد کسی را نمی‌یابد. و شاید بدون این که دشمن را کشف کند با تیر‌های ان از پا در بیاید.

اف117

۱- نیروی هوائی امریکا

نیروی هوائی امریکا به عنوان اولین به خدمت گیرنده جت‌های پنهانکار، امروزه بیشترین تعداد از این نوع هواگرد‌ها را در اختیار دارد. این نیرو نخستین بار از اف117 به عنوان یک جت پنهانکار استفاده نمود و با گذشت زمان به ترتیب بی2، اف22 و اف35 نیز وارد خدمت شدند.

اف117: اف117 امروزه دیگر چندان مورد استقبال نیروی هوائی امریکا نیست و اگرچه در سال 2007 یا 2008 بازنشسته شده و از خدمت خارج شده است اما به شکل ذخیره نگهداری می‌شود تا در صورت نیاز وارد خدمت شود. از جمله دلایلی که باعث شد تا اف117 به اینزودی از خدمت امریکا خارج شود، تک منظوره بودن ان بود. اف117 تنها قابلیت حمله به اهداف زمینی را دارد. گرچه امروزه به گفته یکی از خلبانان نیروی هوائی امریکا این جنگنده در طول خدمت قابلیت حمل موشک امرام را داشته است. این توان برای این بوده تا بدون شناسائی شدن توسط اواکس‌های شوروی به ان‌ها نزدیک شده و با شلیک موشک امرام ان‌ها را سرنگون کند. با این وجود برای جنگنده‌ائی که رادار نداشت این کار سخت بود. در کل گرچه امکان نبرد هوا‌به هوا نیز برای این جنگنده در نظر گرفته شده بود اما احتمال استفاده از ان در این نقش بعید بود زیرا اولا برد امرام در نسخه‌های اولیه کم بود و اف117 می‌بایست تا نزدیکی اواکس پیش می‌رفت. دوما اف117 رادار نداشت اگرچه با کمک اواکس‌های امریکائی می‌شد خودش را به نزدیکی گروه پروازی برساند. اما مهم‌ترین کاستی ان در این نقش، سرعت مادون صوت ان بود. مثلا اگر که به هر دلیلی قبل از شلیک موشک لو می‌رفت دیگر فرار از دست اسکورت‌های اواکس برایش غیرممکن می‌بود و کارش تمام بود. البته اگر موشک را نیز شلیک می‌کرد و اواکس را هدف قرار می‌داد، جنگنده‌های اسکورت با توجه سمتی که موشک از ان نزدیک شده می‌توانستند موقعیت حدودی اف117 را بیابند و با توجه به سرعت فراصوتشان، ان قدر در ان سمت پیش بروند و به اف117 نزدیک شوند تا ان را از فاصله کم با رادار‌های خود شناسائی کرده و هدف قرار دهند.

ب2

در واقع برای این کار اف117 باید به شکل بزن و در رو عمل می‌کرد که با توجه به سرعتش کاری بسیار مشکل بود. در کل منظور از نوشته‌های بالا این بود که اف117 به علت تک منظوره بودن از ارتش امریکا کنار گذاشته شد.

بی2: این بمب‌افکن که دست بلند امریکا برای بمباران بین قاره‌ایی به حساب می‌اید، یک بمب‌افکن بال‌پرنده ساخت نورثروپ گرومن امریکا است. این بمب‌افکن فناوری‌ بسیار پیشرفته و صد البته گرانی به حساب می‌اید. این هواپیما با وجود این که بسیار بزرگتر از جنگنده‌ائی مانند اف117 است اما سطح مقطع راداری ان حتی از اف117 نیز پائین‌تر است. ارقام مختلفی در حدود001/0 متر مربع نیز مطرح شده است. برای قیاس باید گفت که سطح مقطع سوخو30 حدود 5 متر مربع است.یعنی تقریبا 5000 برابر بی2. در حالی که بی2 در مجموع بزرگتر از جنگنده سوخو30 است و خود این جنگنده نیز با طول حدود21 متر از جمله بزرگترین جنگنده‌های جهان است.

اما چطور چنین کاری ممکن است؟ در واقع باید ابتدا کمی به رادار و شیوه عملکرد ان بپردازیم. رادار از امواج راداری استفاده می‌کند. امواج راداری جزء پرتو‌های الکترومغناطیس‌اند. یعنی هم‌گروه با نور مرئی و یا فروسرخ و یا فرا بنفش هستند. حتی پرتوهای اشعه ایکس نیز جزء امواج الکترو مغناطیس‌اند. تفاوت این‌ها در طول موج امواج است که طول موج امواج راداری از دیگر انواع پرتو‌های الکترومغناطیس بیشتر است. در این میان، طول موج پرتوهای اشعه ایکس و گاما که به طور مثال در انفجار‌های اتمی به وجود می‌ایند، از همه کمتر است.

   رادار دست به تولید و ارسال امواج رادیوئی می‌زند. این امواج در محیط پخش شده و در صورتی که به جسمی برخورد کنند بازتاب می‌یابند. امواج بازتاب یافته به سمت رادار برگشته و انتن رادار با دریافت ان‌ها وسپس برخی پردازش‌ها توسط دیگر بخش‌های رادار باعث شناسائی هدف می‌شود. هرچه فاصله امواج از رادار بیشتر شود ان‌ها انرژی خود را از دست می‌دهند و امکان بازتاب و رسیدن ان‌ها به دست رادار کاهش می‌یابد. از این روبرد کشف مستقیما به میزان قدرت خروجی رادار و میزان بازتاب سطح مورد نظر بستگی دارد. مواد مختلف می‌توانند امواج راداری را جذب کرده و یا بازتاب دهد که این به خواص مواد بر‌می‌گردد و این معمولا نافلزاتی مانند کربن هستند که درصد زیادی از امواج را جذب می‌کنند.

   اگر بخواهیم مثالی بزنیم، نوعی از الومینیوم که اتفاقا در صنعت هوانوردی نیز کاربرد دارد، نزدیک به صد در صد امواج راداری را که به ان می‌رسند را بازتاب می‌دهند. از این رو سوخو 27 که عمده بدنه ان از الومینیوم ساخته شده، نسبت به سوخو30 که سعی شده بخش‌هائی از ان از مواد ترکیبی ساخته شود، سطح مقطع راداری سه تا چهار برابر دارد( سوخو30: 5 متر مربع و سوخو27: بین 15 تا 21 متر مربع). این کار یکی از تکنیک‌های کاهش امواج راداری بازتابی است.

اما یکی دیگر از روشها استفاده از مواد جاذب امواج رادار است که به طور خاص مقدار بسیار زیادی از امواج راداری را جذب کرده وباعث می‌شوند تا امواج راداری یا بازتاب نیابند یا انقدر انرژی خود را از دست بدهند که دیگر نتوانند خود را به انتن رادار برسانند. از این رو است که فقط در فواصل نزدیک‌تر می‌توان پنهانکار‌ها را کشف کرد زیرا امواجی که به هواپیما می‌رسد به علت طی مسافت کمتر انرژی بیشتری در هنگام برخورد با بدنه داشته و در نتیجه حتی بعد از تضعیف نیز قابلیت بازتاب و بازگشت تا انتن رادار را دارند.

روش دیگر برای این کار، ایجاد زاویه‌ها و شکست‌هائی در بدنه هواپیما است. در واقع علت اصلی ظاهر نسبتا عجیب این هواپیما‌ها نیز همین است. این زاویه‌های خاص باعث می‌شوند که امواج راداری بعد از برخورد با بدنه هواپیما، به گونه‌ایی و در زاویه‌ایی بازتاب یابند که توسط انتن یا گیرنده رادار قابل دریافت نباشند. در واقع در این روش سعی می‌شود تا امواج راداری به سمت دیگری بازتاب یابند.

   امریکائی‌ها در مجموع با استفاده از چنین روش‌هائی موفق به تولید چنین بمب‌افکنی شدند. این بمب‌افکن دارای سابقه رزمی نیز است و در چندین جنگ، معمولا از امریکا‌ برخاسته و با سوختگیری هوائی خود را به هدف می‌رساند. از جمله این جنگ‌ها نبرد سال 1999 در یوگسلاوی بود که بی2 در این نبرد بارها دست به حمله به اهداف مختلف زد. بی2 عملکرد درخشانی داشت و  صرب‌ها موفق به رهگیری ان نشدند. البته این بمب‌افکن بیشتر برای نقش اتمی وارد خدمت شد. با این وجود توان حمل لود‌های بسیاری را دارد. به عنوان مثال می‌تواند در یک پرواز تا 80 بمب 225 کیلوگرمی هدایت ماهواره‌ایی را حمل کند که به این معنی است که می‌تواند با 80 هدف مجزا درگیر شود. این باعث شده تا حتی در نقش متعارف نیز بشدت بتواند موثر ظاهر شود. امروزه این بمب‌افکن که قیمتش را تا 1 میلیارد دلار تخمین می‌زنند، به تعداد بیست فروند در خدمت امریکا است.

اف22: این شکاری برتری هوائی، در واقع امروزه بیشترین میزان پنهانکاری را دارد. سطح مقطع ان کمتر از 001/0 است. اف22 گرچه امروزه توانائی حمل تسلیحات تهاجمی را نیز دارد اما نقش اصلی ان ایجاد برتری هوائی به نفع امریکائی‌ها است. این جنگنده با چالاکی بالا و رادار قدرتمند و کمترین سطح مقطع راداری، پیشرفته‌ترین جت جنگی دنیا به حساب می‌اید. امروزه حدود180 فروند از این جنگنده در خدمت امریکا است.

اف22 در حال پرتاب بمب هدایت ماهواره ای جی بی یو32

اف35: این جنگنده که امروزه بزرگترین برنامه مربوط به ساخت نسل پنجم را به خود اختصاص داده است، یک جنگنده نسل پنجم است که در سه نسخه توسعه یافته است. نسخه ای، متعلق به نیروی هوائی است. نسخه بی، به منظور برخواست عمودی از روی ناو بالگردبر و یا ناوهای هواپیمابر کوچک توسعه یافته است. نسخه سی نیز به منظور برخواست از ناوهای هواپیمابر بزرگ امریکا توسعه یافته است. این جنگنده تک موتوره، دارای یک رادار پیشرفته است که از نوع ارایه فازی فعال می‌باشد. همچنین پیشرفته‌ترین سنسور‌های فروسرخ نصب شده روی یک جنگنده، در اف35 نصب شده‌اند. این سنسور‌ها در ازمایشات موفق بهشناسائی یک موشک بالستیک شدند که 1700 کیلومتر از اف35 فاصله داشت. این موشک در حال اوجگیری بوده و حرارت بسیار بالائی که موتور ان ایجاد کرده باعث شناسائی ان شده است. این ها به علاوه پنهانکاری بالا، بخشی از نقاط قوت این جنگنده هستند. اما اف35 کمبود‌هائی نیز دارد که همواره مورد بحث کارشناسان بوده است. یکی از این مسائل برد پائین این جنگنده و مسئله دیگر توان پائین حمل سلاح در شرایطی است که بخواهد پنهانکاری خود را حفظ کند. البته این دو مسئله تماما مربوط به پنهانکاری می‌شود. اگر جنگنده‌ایی بخواهد پنهانکار باشد باید سلاح خود را داخل جایگاه‌های درون بدنه حمل کند. این یعنی به علت وجود فضای داخلی کمتر و اختصاص بخش قابل توجهی از این فضا به دهلیز تسلیحات داخلی، سوخت داخلی کمی حمل می‌کند و البته باید توجه داشت که یک جنگنده پنهانکار نباید مخازن سوخت خارجی را حمل کند( به طور مثال برد اف16 با سوخت داخلی مقداری بیش از 2000 کیلومتر است و برد اف 35 ای با سوخت داخلی حدود2200 کیلومتر است. چیزی که باعث می‌شود اف 16 تا 4200 کیلومتر برد انتقالی داشته باشد مخازن سوخت خارجی ان هستند.). این‌ها دلایل کاهش سوخت و در نتیجه برد هواپیمای پنهانکار نسبت به یک جنگنده متعارف هستند. از طرفی دهلیز داخلی تسلیحات نیز فضای قابل توجهی برای حمل سلاح در اختیار نمی‌گذارد، در نتیجه باعث می‌شود که میزان حمل سلاح کاهش بیابد.

 

اف35 ای و پرتاب امرام

بررسی توانائی‌های موجود برای مقابله با جنگنده‌های پنهانکار

بخش اول: سامانه‌های پدافندی موجود برای مقابله با پنهانکار‌ها

   در حال حاضر هیچ سامانه‌ پدافندی در دنیا به شکل عملیاتی وجود ندارد که به معنای واقعی کلمه هدف اول از ساخت ان مقابله با اهداف پنهانکار باشد. گرچه سامانه‌های مدرن در برد پائین در حدود 30 تا 60 کیلومتر توانائی کشف جنگنده‌های پنهانکار را دارند اما به طور خاص بدین منظور طراحی نشده‌اند و به شدت نیز در برابر این هواگرد‌ها اسیب پذیر‌اند. به طور مثال سامانه اس400 را که امروزه به باور بسیاری بهترین سامانه پدافندی دوربرد دنیا است، مطرح می‌کنیم. دوربردترین رادار این سامانه، راداری ارایه فازی غیرفعال با حداکثر برد 600 کیلومتر است. این رادار دارای برد 600 کیلومتر بر ضد یکی هدف بسیار بزرگ در ابعاد یک بوئینگ747 است. برد ان در برابر یک جنگنده متعارف در ابعاد یک داسو رافال (دارای سطح مقطعی یک متر مربع که در بین جنگنده‌های غیرپنهانکار بسیار کم است) حدود 200 کیلومتر است. اما این میزان برضد یک فروند اف35 حدود 60 کیلومتر است. خود سامانه اس400 برای درگیری با جنگنده‌ها دارای موشک‌هائی با برد 250 کیلومتر است. اما تا زمانی که هدف کشف نشود امکان استفاده از این برد بالا وجود نخواهد داشت. از این رو در برابر یک اف35، اس400 هرگز توان استفاده از حداکثر برد موشک‌های خود را نخواهد داشت. این یعنی اسیب‌پذیری سامانه در برابر سلاح‌های هواپرتاب. به طور مثال، اف35 در داخل دهلیز‌ها تسلیحاتی خود می‌تواند تا 8 عدد بمب اس‌دی‌بی را حمل کند که در صورت پرتاب از ارتفاع بالا دارای برد 110 کیلومتر خواهند بود. این برد بالا به وسیله وجود بالچه‌های جمع شونده که امکان گلاید کردن روی هوا را به بمب می‌دهد. همچنین ایرودینامیک خوب بمب که به علت قطر بسیار پائین ان به دست امده بسیار تاثیرگذار است.

 

   این بمب دارای سیستم هدایت ماهواره‌ائی با دقت بالا بوده که به ان این امکان را می‌دهد که با خطای کمتر از یک متر هدف خود را منهدم کند. هرکدام از این بمب‌ها می‌تواند یک هدف مجزا را بزند و از این رو هیچ محدودیتی در این خصوص وجود ندارد.

   این بمب به علت وزن و اندازه پائینش به هواگرد حمل کننده این اجازه را می‌دهد که تعداد بسیار بالائی از ان را حمل کند. از طرفی به علت اندازه کوچک، شناسائی ان توسط رادار بسیار سخت‌تر از شناسائی یک موشک کروز است. به علت برد سامانه اس400، جنگنده‌های متعارف توانائی ضربه زدن به اس400 با این سلاح را ندارند زیرا از ده‌ها کیلومتر دورتر شناسائی شده و هدف قرار می‌گیرند. از این رو این سلاح که به علت امکان پرتاب تعداد بسیار زیادی از ان به سمت هدف، یک سلاح واقعا مخوف به حساب می‌اید، امکان استفاده توسط جنگنده‌های متعارف بر ضد اس400 را ندارد. اما اف35 به لطف پنهانکاری چشمگیرش، می‌تواند بدون شناسائی شدن تا 100 کیلومتری اس400 رفته و با پرتاب تعداد زیادی از این سلاح اس400 را مغلوب خود کند. اس400 گرچه توان بالائی در شکار سلاح‌های هواپرتاب را به لطف موشک 9ام96 ایی با برد 40 کیلومتر دارد اما هر سامانه‌ایی محدودیت‌هائی دارد از جمله محدودیت مهمات. از این رو با پرواز 4 فروند اف35 که مجموعا 32 بمب اس‌دی‌بی را حمل می‌کنند، می‌توان بدون شناسائی شدن اف35‌ها توسط اس400، ان‌ را اماج حملات اس‌دی‌بی قرار داد و مطمئنا اس400 حتی اگر قادر به مقابله باشد، به سرعت اوت نامبر می‌شود به خصوص اگر قرار باشد به سمت هر اس‌دی‌بی دو موشک شلیک شود و اگر با یک موشک قصد رهگیری هر اس‌دی‌بی را داشته باشند، مطمئنا تعدای از انان از سد اس‌400 می‌گذرند.

   اس400 بی اغراق یکی از بهترین‌ها در نوع خود است اما در برابر اف35 یا هر پنهانکار دیگری شانس کمی دارد. دیگر سامانه‌های برد بلند نیز شرایط مشابهی دارند.

   در خصوص سامانه‌های میانبرد و کوتاه‌برد باید گفت که این سامانه‌ها تنها در زمانی به کار می‌ایند که شما جنگنده پنهانکار را شناسائی کرده و از مسیر دقیق ان اطلاع داشته باشید تا بتوانید با توجه به تحرک بالای این سامانه‌ها، بر سر راه انان کمین پدافندی ایجاد کنید. در واقع این سامانه‌ها به علت اینکه برای درگیری در برد کوتاه‌تری نسبت به سامانه‌های برد بلند ساخته شده‌اند، به طبع راداری با توان کمتر در اختیار دارند و به دلیل خروجی کمتر رادار، برد شناسائی نسل پنجم‌ها برای این سامانه‌ها محدود‌تر از سامانه‌ها بردبلندی چون اس400 است.

جمع‌بندی:

  با توجه به مثال‌هایی که در بالا زده شد، کاملا مشخص است که سامانه‌های پدافندی، دچار یک خلاء جدی در برابر نسل پنجم‌ها هستند. این سامانه‌ها به دلیل مشکل بودن شناسائی پنهانکار‌ها، توانائی موثری برای ایجاد یک منطقه حفاظت شده در برابر نسل پنجم‌ها را ندارند.

   در واقع مشکل اصلی شناسائی هدف در برد مناسب است. نسل پنجم‌ها ناپیدا نیستند. بلکه می‌توانند برد شناسائی شدن خود را ان قدر کاهش دهند که عملا توان این را داشته باشند که بدون ورود به محدوده‌ایی که سیستم مقابل توانائی کشف ان‌ها را دارد، سلاح‌های خود را به سمت ان شلیک کنند.

   این به معنای  یک تغییر دردسرساز در موازنه نبرد است. زیرا عملا کشوری که در حال مقابله با نسل پنج‌ها است ضربه می‌خورد اما نمی‌تواند ان‌ها را ساقط کند. در نهایت می‌توان گفت که مقابله موثر با نسل پنج‌ها، ساخت هر کشوری که باشند، عملا به خوبی از دست سیستم‌های پدافندی فعلی ساخته نیست. ضعف‌های سیستم‌های فعلی را می‌توان با ارتقاء برطرف کرد اما برای ایجاد یک سامانه قدرتمند باید به فکر سامانه‌ایی بود که از ابتدا به این منظور طراحی شده باشد زیرا چنین سامانه‌ایی بر اساس نقاط ضعف و قوت نسل پنج‌ها ساخته شده است و توانائی‌های بالاتری در حوضه کشف، رهگیری و انهدام ان‌ها دارد.

 در واقع زمانی که دو جنگنده پنهانکار با یکدیگر رو به رو می‌شوند، هر دوی ان‌ها شرایط نسبتا برابری دارند. شاید یک مثال به فهم بهتر این مسئله کمک کند. اگر دو جنگنده پنهانکار در یک نبرد هوائی در برابر هم قرار بگیرند، دیگر هیچ کدام امتیاز شناسائی کردن بدون شناسائی شدن را ندارند. زیرا اگر جنگنده شماره یک توانائی دیر شناسائی شدن را دارد، جنگنده مقابل هم این امکان را دارد و جنگنده شماره یک علاوه بر این که دیر شناسائی می‌شود، دیر هم شناسائی می‌کند.

   در واقع نسل پنج‌ها رقبای سرسختی برای یک دیگر هستند. در حالی که حتی پیشرفته‌ترین نسل 4+‌ها هم شرایط بسیار نابرابری را در برابر یک نسل پنجم دارند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن