جنگنده پشتیبانی هوایی نزدیک ای10 تاندربولت
گرداوری و ترجمه: رضا موسوی
A-10 Thunderbolt II یک هواپیمای جت تک سرنشین و دو موتوره است که توسط کمپانی “Fairchild Republic” برای نیروی هوایی آمریکا ساخته شده است.این هواپیما دارای 4 مدل A-10A و OA-10A و A-10C و A-10P CAS میباشد.
این هواپیما اولین پرواز خود را در 10 می 1972 انجام داد.اولین اسکادران از این هواپیماها در مارچ 1977 به خدمت نیروی هوای ارتش آمریکا درآمد.طراحی آن،بسیار کارآمد و خارق العاده است که قادر است تا سال 2040 و دیرتر هم در قلمرو ی پهناور خود فرمانروایی کند.
گستره ی عمل این جنگنده در یک نبرد بسیار وسیع است.وظیفه اصلی آن حفاظت و پشتیبانی هوایی نزدیک(CAS که کوتاه شده close air support است) برای نیروهای زمینی با حمله به تانک ها،خودروهای زرهی،سنگر ها و دیگر هدف های زمینی دشمن در شب و روز میباشد.یکی دیگر از وظیفه هایش هدایت هواپیما های خودی به سمت هدف هاست.همچنین به مقدار محدود میتواند در مقابل دیگر هواپیما ها و هلیکوپتر های دشمن ایستادگی و آنها را شکار کند.البته این جنگنده مخصوص از بین بردن تانک ها است و مقاومت بسیار بسیار بالایی در برابر پدافندها و آسیب های وارده دارد و به سرعت نیز قابلیت تعمیر شدن و به منطقه جنگی بازگشتن را داراست.
ماموریت دوم A-10 شناسایی و پشتیبانی عملیات نیروهای ویژه ارتش آمریکا می باشد.همچنین کاربردهایی همچون جستجو و نجات سربازان گمشده و یا آنان که دچار سانحه شدهاند نیز به سادگی با این هواپیما انجام است.
تمامی این ماموریت ها می توانند در ارتفاع بسیار پایین(چند متری) و یا ارتفاع بالا به خوبی هدایت و انجام شوند.عمده ترین ماموریت A-10 حفظ برتری زمینی در ماموریتهایی از فاصله ی بسیار نزدیک می باشد.
نیاز نیروی هوایی آمریکا به جنگنده ای با قابلیت حمل بیشینه مهمات بود که بتواند در ارتفاع بسیار پایین پرواز کرده و ماموریت خود را در نهایت دقت انجام دهد.همچنین قابلیت مانورپذیری بالایی در سرعتهای پایین داشته باشد و در همان حال بتواند با دقت بسیار زیاد هدف های زمینی را مورد اصابت قرار دهد.ماموریت A-10 به گونه ای تعیین گشت تا بتواند در سرتاسر جهان انجام عملیات کرده و از پایگاه های ناآماده با حداقل سرویس اولیه قادر به پرواز باشد.اين هواپيما با توجه به هدف های طراحی و ساختش كه حضور در ميدان نبرد و زیر آتش سنگين دشمن است،از درجه بالايی از انعطاف پذيری و پايداری برخوردار است و می تواند در خارج از پايگاه های هوايی و در مسافت های كوتاه نيز نشست و برخاست كند.نشست و برخاست در مدت زمان کوتاه از دیگر ویژگیهای این هواپیما است که بهکارگیری آن را در نزدیکی جبهههای نبرد هم ممکن میکند.این هواپیما همچنین از باندهای خاکی کوتاه و نا آماده نزدیک میدان جنگ نیز به راحتی به پرواز در می آید و بسیار نزدیک به خط مقدم،وارد عملیات می شود.نوع طراحی ساده A-10 این کمک را می کند که به راحتی در پایگاههایی که امکانات محدودی دارند و نزدیک به خطوط دشمن هستند،به سرعت سرویس و تعمیر شده و به عملیات بازگردد.بسیار از قطعه های دوتایی این هواپیما همچون موتورها،چرخ ها و سیستم نگهدارنده ی هواپیما در خط افق(Horizontal Stabilizers System)،به راحتی با یکدیگر قابل تعویض هستند.
جنگنده ی A-10 قدرت مانورپذیری بسیار خوبی در سرعتهای پایین و دقت بسیاری نیز در هدفگیری هدف ها دارد.A-10 به علت بالهای مستقیم و پهن خود و نوک به پایین برگشته آنها،دارای توانایی مانور بسیار زیاد در سرعتها و ارتفاع کم میباشد.این جنگنده به راحتی می تواند در ارتفاع حدود 300 متری پرواز کرده و از فاصله 2.5 کیلومتری هدف ها(مانند تانک ها یا خودروهای زرهی یا توپهای ضدهوایی) را مورد اصابت قرار دهد.
صفحه های پوسته های A-10 بطور یکپارچه و با استفاده از ماشین های کنترل عددی ماشینکاری میشوند،بطوریکه تراورس های عمودی بین دو صفحه بال با پوسته آن یکپارچه هستند.این ویژگی هزینه ساخت را کاهش میدهد و بر استحکام بدنه هواپیما به طور قابل ملاحظه ای می افزاید.همچنین از مشکل آب بندی و اتصال ها نیز می کاهد.
هیچ باری بر روی پوسته بال و بدنه اعمال نمیشود،در نتیجه صفحه های آسیب دیده به راحتی قابل جایگزینی هستند.استحکام بدنه هواپیما باعث شده است که A-10 در بین خدمه نیروی هوایی آمریکا به “تانک پرنده” معروف شود.
سیستم های اویونیک هواپیما شامل سیستم ارتباط رادیویی و سیستم ناوبری(جهت یابی یا همان GPS) و سیستم کنترل آتش و جنگ افزار ها و سیستم هدفگیری دشمن است.همچنین یک عینک مخصوص دید در شب نیز وجود دارد.همچنین سیستم نمایشگر هود(Head-Up System یا هود،نمایشگری فرانما است که اطلاعات را در جلوی دید بیننده،بدون اینکه بیننده مجبور باشد جایی دیگر را بنگرد، نمایش میدهد) نیز اطلاعاتی در مورد سرعت،ارتفاع پروازی و زاویه پروازی هنگام شیرجه به طرف زمین به خلبان می دهد.همچنین سیستم اخطارگر کاهش ارتفاع و سیستم قفل بر روی هدف،LASTE(کوتاه شده Low Altitude Safety and Targeting Enhancment) که امکان خطای هدفگیری را بسیار کاهش می دهد نیز در A-10 وجود دارد.در دماغه نیز سیستم جستجوگر لیزری بسیار دقیق،غلاف شناسایی فرو سرخ(Infrared)،سیستم اخلالگر و ضدعمل الکترونیک جهت انحراف موشک های ضدهواپیما از جمله ی این تجهیزات است.
توپ بسیار قدرتمند و مهلک A-10 تا بیش از 4200 گلوله در دقیقه می تواند آتش کند و این گلوله ها در زره های سنگین مانند تانک ها و زرهپوش های دشمن به راحتی نفوذ می کنند(البته این توپ طی جنگ اول خلیج فارس تنها در زره تانک تی55 موثر بود و برای شکار تی 62 ویا تی 72 این جنگنده وابسته به موشک ماوریک بود). توپ گتلینگ 30 میلیمتری GAU-8/A Avenger ساخت کمپانی General Electric آمریکا،قدرتمند ترین و بزرگترین توپ برای یک جنگنده هست و مخصوص A-10 ساخته میشود و از گلوله های 30×173 میلیمتری تغذیه میکند و با یک موتور الکتریکی به چرخش در می آید.طول کل این توپ 6.06 متر است.طول قسمت اصلی تفنگ 2.85 متر و طول هر لوله آن 2.30 و پهنای لوله ها با هم 0.437 متر است.این توپ 7 لوله هیدرولیکی،که هرکدام 14 خان دارند،با برجک چرخان در هواپیمای بمب افکن ضد تانک A-10 نصب می شود و بطور خاص برای نابود کردن تانک و خودرو های زرهی دشمن طراحی شده و می تواند گلوله های قدرتمندی با نرخ آتش بالا شلیک کند.توپ GAU-8 با سیستم تغذیه و مخزن مهمات خود نزدیک 1800 کیلوگرم وزن دارد(وزن خود توپ تنها 281 کیلوگرم است).این توپ به قدری سنگین است که خارج سازی و نصب مجدد آن،نیاز به نصب یک جک در زیر دماغه هواپیما دارد.زیرا وزن توپ قسمت عمده وزن قسمت جلویی هواپیما را تشکیل می دهد.خشاب این توپ می تواند تا 1174 گلوله در خود جای دهد.سرعت گلوله ها به هنگام خروج از دهانه توپ حدود 1070 متر بر ثانیه است.سیستم توپ به وسیله مکانیزم الکترونیکی کنترل می شود و می تواند به وسیله سیستم هیدرولیک هواپیما دوباره فشنگ گذاری شود.گلوله های ضد زره استاندارد برای این توپ،گلوله های آتشزای زره شکاف PGU-14/B است که با شلیک از فاصله 500 متری می تواند تا 69 میلیمتر در زره نفوذ کند.بنابراین این گلوله ها قادر به نابود کردن هر نوع ماشین زره پوشی هستند.این توپ همچنین گلوله های بسیار انفجاری PGU-13/B HEI و گلوله های تمرینی PGU-15/B را نیز شلیک میکند.سیستم نشانه روی هواپیمای A-10 بقدری دقیق است که از فاصله 1200 متری،80 درصد گلوله های این توپ در دایره ای به شعاع 6 متر پیرامون هدف برخورد می کنند.این توپ توانایی شلیک عمودی را داراست و تا فاصله 6500 متری می تواند تانكهای سنگين را هدف قرار دهد.اين توپ مي تواند با گلوله های ضد زره 0.75 كيلوگرمی و يا گلوله های اورانيومی 0.43 كيلوگرمی مجهز گردد و بنا به انتخاب خلبان،از 2 نرخ شليک 4200 و يا 2100 گلوله در دقيقه استفاده كند.
برخی از مهمات A-10 دارای سیستم هدایت بعد از پرتاب،ناوبری و محافظت در برابر عمل الکترونیک دشمن هستند که از این جمله می توان به موشک هوا به زمین AGM-65 Maverick و موشک هوا به هوای کوتاه برد AIM-9 Sidewinders اشاره نمود.
A-10 مجهز به سیستم دید در شب(NVIS که کوتاه شده Night Vision Imaging Systems است)،میباشد که به علت دارا بودن کانوپی(شیشه خلبان) وسیع،امکان دید بسیار وسیعی را در شب برای خلبان به وجود می آورد.
چند دهه پس از آنکه بالهای پسگرا(رو به عقب) و دماغه های نوک تیز، نمای استاندارد ظاهری هواپیماهای جنگنده شده بودند،در سال 1977 جنگنده ی A-10 با ظاهر بسیار غیرمعمول خود تعجب همگان را برانگیخت؛از میان ویژگیهای عجیب آن می توان بالهای ضخیم و مستقیم و دماغه پخ آن اشاره کرد.اما در پس این چهره غیر متداول،شاهکاری از طراحی صنعتی و ایمنی نهفته بود که البته این ویژگی ها در نبردهای این پرنده به اثبات رسید.
A-10 همچنين از توانايی سوخت گيری هوايی نيز برخوردار است.A-10 از سيستم های ويژه جنگ الكترونيک و ضد جنگ الکترونیک برخوردار است و قابليت رها سازی تله های هوایی گرمایی(Flares،برای فريب موشكهای حرارتی) و پادکار های راداری(Chaff) را دارد.از دیگر ویژگی های این پرنده میتوان به دم دوتایی بسیار بزرگ و دو موتور توربوفن که در بالاترین بخش عقبی بدنه نصب شده بودند،اشاره کرد.این طراحی عجیب و بسیار غیرمعمول بی دلیل نبود.
پس از جنگ ویتنام و به کار گیری هواپیماهای F-105 و F-4B در حمله به هدف های زمینی،A-10 اساسا به منظور حمله به هدف های زمینی و مقاومت بسیار بالا در برابر خسارت های وارده از طرف آتشبارهای زمینی طراحی و ساخته شد.به ویژه در دورانی که آمریکا در جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی به سر می برد،تنها یک ماموریت ویژه برای A-10 ها در نظر گرفته شده بود:از بین بردن لشکر بزرگ تانکهای بلوک شرق.
این تقابل هنگامی به شکل حاد خود در آمد که نیروهای ارتش سرخ شوروی در سال 1968،کشور چکسلاواکی را اشغال کرده و دولت دمکراتیک آن را ساقط کردند و نظام کمونیستی خود را به اجبار بر مردم آن کشور تحمیل کردند.A-10 اگر چه هيچگاه امكان رويارويی با ارتش سرخ را نيافت،اما در نبردهای گوناگونی در عراق(دو بار)،افغانستان و يوگوسلاوی سابق(كوزوو) شركت نمود.
توان آتش A-10 تنها ویژگی این هواپیما نیست.مقاومت بسیار بالا در برابر پدافند شدید نیروهای شوروی می توانست تهاجم همه جانبه ی آنها را با تاخیر مواجه کند.مساله ی مهمی که با رسیدن نیروی های آمریکایی و هم پیمان ها،می توانست سرنوشت جنگ را بدون استفاده از سلاح های هسته ای تغییر دهد.خلبانان این هواپیما که از نقش تاخیری خود به خوبی آگاهی داشتند،خود را به شوخی “سرعت گیر جاده” می نامیدند.
نیاز به هواپیمای ضدتانک هیچگاه انکار نمی شد،ولی در مورد اینکه آیا A-10 می تواند این وظیفه را برعهده بگیرد یا خیر،بحث های بسیاری درگرفت.مقام های بلندپایه نیروی هوایی تمایل داشتند برای انجام این ماموریت ها،گونه بهسازی شده ای از F-16A را جایگزین A-10 کنند و پس از پایان جنگ سرد و پیروزی آمریکا،شایعه هایی ایجاد شد تا این جنگنده را به گورستان هواپیماها بفرستند.این شایعه ها هیچگاه از سوی مقام های رسمی تایید نشد،ولی شواهد بسیاری بر این مدعا وجود داشت.برنامه ی تمرین های پروازی خلبانان A-10 کاهش یافته بود و حتی به نیروهای در حال آموزش در پایگاه های هوایی گفته شد که در آینده برنامه های آموزشی آنها تغییر اساسی خواهد کرد.
اما وقوع جنگ سال 1991 در شاخاب پارس و نمایش تماشایی و بسیار پرقدرت A-10 ها در از بین بردن صدها دستگاه تانک و خودروی زرهی عراق در جریان عملیات توفان صحرا،نشان داد که طراحی این جنگنده بسیار دقیق و عاقلانه و کاملا منطبق با ماموریتهای انتظاری بوده است.A-10 ثابت کرد که جنگنده ای پرتوان و قابل اطمینان است و برنامه ای برای بازنسته شدن ندارد.
همان گونه که گفته شد،جنگ شاخاب پارس،ماموریتی ویژه برای A-10 بود.تجهیزات الکترونیکی جدید و ماموریتهای پیشرفته،یک زندگی دوباره به A-10 بخشید.در مدت 5 سال در دهه ی 1970،نیروی هوایی آمریکا 3 نوع هواپیمای جدید تحویل گرفت که در آینده به قلب تپنده ی این نیرو در جنگهای آینده تبدیل شدند.نخستین آنها جنگنده ی موفق F-15 Eagle با توانایی بالا در همه گونه عملیات معرفی شد و جنگنده ی برتری هوایی آمریکا لقب گرفت.پس از آن F-16 Fighting Falcon در سال 1978 وارد خدمت گردید و نقش های گوناگونی در عملیاتهای نظامی برعهده گرفت و سپس نوبت به معرفی A-10 Warthog(به معنی گراز،اسم Warthog را خلبانان و خدمه نیروهی هوایی آمریکا برای این هواپیما انتخاب کردند.) رسید که بعدتر به نام Thunderbolt II(به معنی آذرخش II) شناخته شد.دلیل استفاده از عدد II بعد از واژه Thunderbolt این است که جنگنده P-47 آمریکا نیز نامش Thunderbolt بود.
این جنگنده نقش بسیار حیاتی در حفظ توان زمینی نیروهای متحدین و آمریکایی در جریان عملیات توفان صحرا ایفا نمود.A-10 ها در جریان آزادسازی کویت،96 درصد عملیات موفقیت آمیز در انهدام تانکهای T-72،نفربرهای زرهی و توپهای ضدهوایی عراق به انجام رساندند که این در تاریخ جنگهایی هوایی یک رکورد دست نیافتنی محسوب می شود.در جریان عملیات توفان صحرا،این جنگنده ها نزدیک 8100 سورتی پرواز جنگی انجام دادند و 90 درصد از موشکهای AGM-65 Maverick شلیک شده،توسط A-10 ها انجام پذیرفت.
آمار زير نشان دهنده عملكرد اين هواپيما در عمليات طوفان صحرا 1991 است:
بیش از 1000 دستگاه تانک،بیش از 1200 اراده توپ،نزدیک 2000 دستگاه نفربر زرهی،1106 كاميون،249 خودرو زرهی فرماندهی،112 Military Structures(سنگر،مقر فرماندهی و نظامی)،96 سایت رادار،72 پناهگاه زير زمينی،2 هلیكوپتر Mi-24(نبرد هوا به هوا)،51 سایت موشک اسكاد،50 دستگاه توپ ضد هوايی،28 پست فرماندهی،11 سكوی پرتاب موشک،9 فروند موشک زمين به هوا SAM و 8 تانكر سوخترسان و 10 هواپيما(بر روی زمين هدف قرار داده شدند)
هنگامی که شعله های جنگ در شاخاب پارس زبانه کشید،نیاز به تغییر هایی در A-10 ها آشکار گشت.زیرا این هواپیما را برای نبرد با نیروهای شوروی و آن هم در اروپا آماده کرده بودند.هنگامی که ارتش آمریکا در شاخاب پارس،درگیر جنگ شدید شبانه با نیرو های عراقی شد،نیاز به A-10 بیشتر نمود پیدا کرد.دو تن از فرماندهان عالی رتبه ی نیروی هوایی با یکدیگر،گروهی از خلبانان داوطلب را آماده ی ماموریتی ویژه کردند;پرواز در نبرد در تاریکی مطلق.خلبانان از LCD های 6 اینچی رنگی متصل به جستجوگرهای فروسرخ روی موشک های هوا به زمین AGM-65Maverick خود بهره می بردند.هنگامی که خلبانان تمام موشک های AGM-65Maverick خود را شلیک می کردند،از منورهای روشن کننده استفاده می کردند.این گروه به همراه یک اسکادران دیگر با همین روش،تعداد بسیار زیادی از تانک ها،نفربرهای زرهی و توپهای عراق را از بین بردند و به عنوان افتخاری بزرگ برای فرماندهان این عملیات،این گروه پروازی تمام ماموریت های خود را با موفقیت کامل و بدون تلفات انجام داد.A-10 نام جدیدی به خود گرفته بود:”Night hog” یا گراز شب.این موفقیت ها و پیروزی های چشمگیر در نبرد با عراق،نظر بسیاری از بدبینان و منتقدان را نسبت به این هواپیما تغییر داد.
خلبانان A-10 در جریان جنگ شاخاب پارس،سپاسگذار مهندسانی بودند که با طراحی بی نظیر خود،مقاومت این هواپیما را در برابر ضربه های وارده به بالاترین حد رسانده بودند به گونه ای که آنها می توانستند با هواپیمایی سوراخ سوراخ شده،سالم به پایگاه خود بازگردند.
این هواپیما میتواند حتی در صورت انفجار،خلبان را به بیرون پرتاب کند و او را نجات دهد.صندلی ACES-II قابليت پرتاب و نجات جان خلبان را چه در بیشینه ارتفاع و چه در ارتفاع صفر را دارد.اين صندلی همچنين خلبان را چه در سرعت 830 كيلومتر و چه در سرعت صفر به سلامت به روی زمين هدايت می كند.
بالهای کشیده و ضخیم،نیروی برای زیادی در سرعت های پایین برای هواپیما ایجاد میکنند تا جنگنده بتواند با سرعت مطمئن به گشت در میدان جنگ بپردازد.شعاع گردش A-10 نصف يک F-16 است و می تواند كمتر از 7 ثانيه پس از عبور كردن از يک هدف،دوباره بازگشته و به هدف خود حمله نمايد.
کابین خلبان از پوشش بسیار مستحکم و ضد گلوله ضد زره تیتانیومی ساخته شده است که ضمن حفظ جان خلبان از سیستم های کنترل پروازی نیز محافظت به عمل می آورد و سیستم های اضافی بیشتری نیز در محل های گوناگون برای حفاظت بیشتر در برابر پدافند زمینی روی این هواپیما نصب شده است.همچنین بدنه هواپیما نیز مقاومت باور نکردنی ای در برابر ضد هوایی دارد.نوع طراحی بدنه ی A-10 امکان خوبی را برای نبرد نزدیک و دقیق با دشمن پدید می آورد.این بدنه به راحتی در برابر توپهای ضدهوایی 23 میلیمتری و سنگین تر مقاومت می کند و هیچگونه آسیبی به سیستم های آن وارد نمی شود.مخزن های سوخت داخلی و خارجی هواپیما نیز از فوم های مخصوصی ساخته شده اند تا هواپیما پس از اصابت،آتش نگیرد و منفجر نشود.
موتورها که در قسمت عقبی بدنه و در بالاترین نقطه(بالاتر از سطح بالها) روی دو ستون نصب شده اند،ساخت جنرال الکتریک بوده و TF-34-100A نام دارند که دارای نسبت کنارگذر زیاد و صدای کم بوده و به راحتی در منطقه ی جنگی قابل تعویض یا تعمیر هستند.به منظور پایدارسازی سازه نگهدارنده موتور،دو استابلایزر(پایدار کننده) بصورت عمودی در دو انتهای بالهای پشتی قرار داده شدهاست.خروجی این موتورهای به طور مستقیم بالای سکان افقی هواپیما قرار دارد و در نتیجه از آنها،در برابر موشک های ضدهوایی گرمایاب حفاظت می کند.مجموعه سکانهای عمودی و افقی دو گانه که در صورت صدمه دیدن هرکدام،مورد دوم حفظ تعادل پرنده را تابه پایگاه رسیدن تضمین میکند،از طرفی این سکان های دوموتور جنگنده را طوری احاطه کرده اند که مانع از پخش شدن مستقیم پرتوهای گرمایی از طرفین و پایین این جنگنده شده و در نتیجه در مقابل موشکهای زمینی و دوش پرتابی،از موتورها در حد امکان محافظت مینمایند.خود موتورها که بین بالها و سکانها به صورت جداگانه و با فاصله از همدیگر قرار گرفته اند،به گونه ای هستند که در صورت برخورد موشک به یک موتور،احتمال سالم ماندن موتور دیگر در بالاترین سطح ممکن است تا جنگنده بتواند خودش را به پایگاه برگرداند.
شیشه ی کابین خلبان 1.5 اینچ(3 سانتیمتر) ضخامت دارد و گلوله ی 23 میلی متری ضدهوایی و ترکش های 37 میلیمتری بر آن بی تاثیر است.سوخت در مخزن های جاسازی شده در قسمت ارابه فرود حمل می شود و در نتیجه در صورت صدمه دیدن بالها،خطری مخزن های سوخت را تهدید نمی کند،زیرا در همه ی جنگنده ها،سوخت در تانکر هایی در درون بالها ذخیره می شود.این مخزن ها تا حد امكان دور از كابين و تجهيزات ضروری پروازی قرار گرفته اند و قابليت جدا شدن از هواپما را دارا هستند.مخزن های سوخت همچنین از سیستم های ضد آتش سوزی بسیار کارآمد بهره می جویند.برای مثال در چندین مورد،مخزن های سوخت هواپیما دچار آتش سوزی شده بودند و خدمه تنها زمانی از این موضوع آگاه شده بودند که هنگام تخلیه ی مخزن ها با تفاله ها و ته نشین های کربنی برخورد کرده بودند.این امر کارایی بسیار قدرتمند سیستم های ضد آتش سوزی را ثابت می کند.
هواپيما A-10 حتی در صورت از دست دادن يكی از بال ها نيز می تواند به پرواز ادامه دهد و در صورت لزوم،چرخ ها را نيز از بدنه اصلی جدا ساخته و بدون چرخ در سلامت كامل فرود آيد.همچنین این هواپیما قادر است تنها با یکی از 2 دم انتهایی خود به پرواز ادامه دهد.
A-10 دارای دو سيستم هيدروليک جانشين می باشد كه هر كدام از آنها می توانند به تنهايی جانشين سيستم اصلی شوند و در مواقعی که سیستم هیدرولیک اصلی هواپیما از کار افتاده است،کمک می کند تا بدون دردسر پرواز کرده و خود را به پایگاه برساند.اما هواپيما قابليت كنترل و پرواز را حتی در صورت از دست دادن تمامی سيستم های هيدروليک را نيز دارد.وجود سیستمهای موازی کنترل جنگ در این هواپیما به خلبان اجازه میدهد تا در مواردی که سامانه خودکار آسیب دیده است و حتی امکان کنترلهای هیدرولیک وجود ندارد،بصورت دستی هواپیما را تا مقصد هدایت کند.قابلیت تعمیر و تعویض سریع قطعه ها به نیروهای نظامی این امکان را میدهد تا بتوانند این هواپیما را در صورت صدمه دیدن در جبهه جنگ،حتی بدون بردن به آشیانه،برای پرواز بعدی آماده کنند.
در عملیات توفان صحرا،دو خلبان A-10 که سیستم های هیدرولیک هواپیمایشان به شدت آسیب دیده بود،توانستند با کمک سیستم های دستی به سلامت به سمت پایگاه بازگشته و بر زمین فرود آیند.این سیستم های دستی،سیستم های هیدرولیک را قطع کرده و هدایت با سیم(هدایت مکانیکی) را ممکن می سازند.همچنین خلبان دیگری موفق شد در حالی که 2 تیر از 3 تیر طولی نگهدارنده ی اصلی بال هواپیمایش به شدت آسیب دیده بود،به سلامت فرود آید.یک خلبان دیگر پس از اینکه هدف 4 گلوله از یک توپ بسیار قدرتمند ضدهوایی 57 میلی متری قرار گرفت و در بدنه ی هواپیمایش 378 سوراخ ایجاد شد،توانست به راحتی به پایگاه خود بازگردد.کاری که بدون وجود صفحه ی محافظ بسیار قدرتمند تیتانیومی،ناممکن بود.
امروزه A-10 که اساسا برای حمله به هدف های زمینی تغییرها و بهسازی های فراوانی را به خود دیده است،پا را از ماموریت اصلی خود فراتر برده است.A-10 هایی که امروزه پرواز می کنند،آنهایی نیستند که در جنگ شاخاب پارس برعلیه عراق به کار رفتند.این A-10 های جدید با پیشینیان خود متفاوت هستند.کلید اصلی این بهسازی ها را شاید بتوان در اضافه کردن سیستم های کامپیوتری هدفگیری بسیار دقیق و ایمن در شرایط پرواز در ارتفاع کم،یا همان سیستم LASTE،دانست.این سیستم ها در جنگ شاخاب پارس نیز روی A-10 ها نصب شده بودند،ولی در آن هنگام این تکنولوژی جدیدی بود که برای استفاده در میدان های نبرد واقعی چندان مناسب نبود،زیرا خلبانان تمرین کافی با سیستم های جدید نداشتد.نصب این سیستم های کامپیوتری در جنگنده های امروزی بسیار رایج و متداول است.اگرچه A-10 به سیستم هایی نیاز داشت تا با کمک آنها بتواند از ارتفاع های بالا نیز سلاح های خود را به سوی هدف ها شلیک نماید.در جنگ شاخاب پارس،خلبانان به خاطر پدافند پرحجم عراق،ارتفاع پروازی خود را در حدود 3660 متری حفظ می کردند.ارتفاعی که از برد بیشتر موشک های شانه پرتاب عراقی همچون SAM 7 بیشتر بود.اما در این ارتفاع،دقت نشانه روی A-10 کاهش پیدا می کرد که این مشکل را با افزایش حجم شلیک و مهمات استفاده شده جبران می کردند.
خلبانان عملیات توفان صحرا،ساعت های زیادی را صرف یادگیری علوم پرتاب بمب و استفاده از سیستم های LASTE اولیه نمودند.این آموزش ها شامل اندازه گیری دمای محیط اطرف،غلظت رطوبت هوا در آن ارتفاع،زاویه ی شیرجه و محاسبه ی سرعت باد مخالف بود که به خلبان اجازه می داد تا تنظیم های سیستم نشانه روی را با شرایط محیطی سازگار کند.خلبانان به خوبی می دانستند که مجبور خواهند بود تا تمام این محاسبه و اندازه گیری ها را در چند ثانیه انجام دهند؛درست هنگامی که دماغه ی A-10 به سوی زمین بود و هواپیما با سرعت به سمت هدف شیرجه می رفت.به هر حال خلبانان به سرعت مشغول فراگیری و کسب مهارت در انجام این محاسبه و اندازه گیری های سخت و پیچیده شدند.اگرچه این محاسبه و اندازه گیری های ذهنی در تمرین ها بسیار سخت و طاقت فرسا بودند،ولی کارایی خود را در طول عملیات های جنگی به خوبی نشان دادند.در واقع هیچ تکنولوژی دقیقی وجود نداشت و پرتاب دستی بمب در آن هوای ناآرام تنها به مهارت و هنر خلبان بستگی داشت.سیستم LASTE پایان تمام این مشکل ها بود.قلب این سیستم،کامپیوتری است مشابه آنچه که در هواپیمای A-7 Corsair II از آن استفاده می شد.سیستم مورد نظر به طور منظم اطلاعات دریافتی از نمایشگر هود(Head-Up Display) را پردازش می کند و خلبان تنها در مدت زمان شیرجه به سمت هدف،نشانگر هدف را روی آن متمرکز می سازد تا سیستم LASTE زمان مناسب برای شلیک سلاح ها را به خلبان اعلام کند.هواپیماهایی که از هدایت دستی برای پرتاب بمب استفاده می کردند،به این سیستم مجهز شدند و این آغاز تغییرها بود.قبل از نصب سیستم LASTE روی هواپیماهای A-10،خلبانان مجبور بودند برای حفظ آمادگی و دقت،در تمرین های آموزشی خود 300 تا 400 بار تمرین شلیک با توپ را انجام دهند تا به نتیجه ای مناسب دست یابند.ولی با نصب سیستم های LASTE،یک خلبان تازه کار هم به راحتی می تواند به هدف ها حمله کرده و آنها را نابود کند.هم اکنون اگر یک A-10 به یک تانک حمله کند،تانک هیچ شانسی برای سالم ماندن نخواهد داشت.دقت در هدفگیری دیگر به مهارت خلبان بستگی ندارد و این کار کاملا به سیستم های کامپیوتری سپرده شده است و یک خلبان تازه کار همچون یک خلبان باتجربه می تواند در یک نبرد واقعی شرکت کند.
برای برخی از خلبانان A-10،افزایش کارایی توپ 30 میلیمتری پس از نصب سیستم LASTE بسیار شگفت آور است.پس از نصب سیستم LASTE کافی بود تا خلبانی نشانه گیر توپ را به سمت هدف مورد نظر گرفته و شلیک کند.با این سیستم به راحتی می توان از ارتفاع 4572 متری به هدف ها شلیک کرد.گلوله ها از آن فاصله نیز بسیار موثر هستند و مهندس های طراح A-10،بازهم در فکر افزایش این برد می باشند.سیستم LASTE با کمک سیستم کنترل دقیق وضعیت،یا همان سیستم PAC(که کوتاه شدهPrecision Altitude Control است)،که به سیستم پایداری وضعیت SAS(که کوتاه شده Stability Augmentation System است) متصل است،دقت هدفگیری توپ را فوق العاده افزایش می دهد.علاوه بر LASTE از SAS هم می توان برای هدفگیری و شلیک کمک گرفت،زیرا نیرویی که توپ بسیار قوی هواپیما هنگام شلیک به بدنه ی آن وارد می کند بسیار زیاد است.
SAS سیستم استانداردی روی A-10 است و انجام مانورهای سنگین را در این هواپیما کنترل کرده و آسان می کند.بر خلاف F-16 که هدایت آن بدون سیستم های کامپیوتری تقریبا غیرممکن است،A-10 به طور طبیعی جنگنده ای پایداری است.
سیستم شلیک سلاح در A-10 شامل چندین مرحله است:
ابتدا سیستم PAC فعال می شود که اثر پرتاب ورودی از SAS را خنثی می کند و به خلبان امکان هدفگیری دقیق تر را می دهد.در مرحله ی بعد شلیک توپ آغاز می شود و با فعال شدن سیستم SAS هواپیما تقریبا بر روی هدف قفل می شود.به گفته ی یکی از خلبانان،پس فشار دادن دکمه شلیک توپ،دیگر به راحتی نمی توانید تصمیم خود را عوض کنید!بلکه پس از فشار دادن دکمه شلیک توپ،بهتر است دیگر فقط شاهد نابودی هدف باشید.
پیش از نصب سیستم PAC،خلبانان می توانستند پس از شلیک اقدام به هدفگیری دقیق کنند،ولی پس از نصب این سیستم،خلبانان با دقت هدفگیری کرده و سپس اقدام به شلیک می کنند.پیش از نصب سیستم LASTE به علت نیروی پس زنی شدید توپ،
هواپیما تقریبا به این سو و آن سو پرتاب می شد و هدایت آن به سمت هدف مشکل می گشت.در آن هنگام از مشکل ترین کار های خلبان،حفظ خط آتش روی هدف بود.این مشکل هم اکنون با نصب سیستم PAC برطرف شده است و پس از کشیدن ماشه،خط آتش کاملا روی هدف متمرکز خواهد شد.
علاوه بر سیستم هدایت خودکار هواپیما(Auto Pilot) که پروازهای طولانی مدت را برای خلبان،قابل تحمل تر می سازد،سیستم LASTE ایمنی بسیار بیشتری را برای خلبانی که با سرعت بالا به سمت هدف زمینی شیرجه می رود فراهم خواهد کرد.سیستم پیشگیری از برخورد با زمین،یا هما سیستم GCAS(که کوتاه شدهGround Collision Avoidance System است) خلبان را با صدای بسیار بلند از کاهش ارتفاع و احتمال برخورد با زمین آگاه می کند.
بهسازی دیگری که برای A-10 درنظر گرفته شده است،عینک دید در شب است.پیش از عملیات توفان صحرا،خلبانان تمرین هایی را برای عملیات های شبانه انجام می دادند،ولی بخش اصلی تمری ها در روز انجام می شد.پس از نصب سیستم LASTE که نیاز به آن در جریان عملیات طوفان صحرا کاملا اثبات شد،نوبت به نصب سیستم های دید در شب رسید.همانطور که گفته شد،خلبانان آمریکایی در نبرد با تانک های عراقی،از سنسورهای خاصی بر روی موشک های AGM-65Maverick خود برای دید در تاریکی یا دود و مه استفاده می کردند.این سنسورها دود یا گرمای ناشی از موتور تانک ها یا گرمای ایجاد شده پس از شلیک از لوله ی توپ ها را شناسایی می کردند و سپس در LCD کابین خود موشک را بر روی هدف مورد نظر از فاصله ی 2 یا 3 کیلومتری قفل کرده و شلیک می کردند.امروزه سیستم عینکهای دید در شب(NVG که کوتاه شدهNight Vision Goggles است)،با کمک تجربه های ارزشمند بدست آمده از جنگ شاخاب پارس بهبود بسیاری یافته اند.آزمایش ها بلافاصله پس از جنگ آغاز شد و هم اکنون عینک دید در شب،جزو جدایی ناپذیر و استاندارد A-10 هاست.
در شب های مطلقا تاریک و بدون نور ماه،خلبان می تواند با رها کردن منور،نور لازم را ایجاد کند.علاوه بر منورها از موشکهای ردیاب حرارتی نیز می تواند استفاده کند،ولی مدت نوردهی آنها تنها یک دقیقه است. هر دو روش توجه دشمن را جلب می کند و از ایمنی عملیات به شدت می کاهد.برای رفع این مشکل،خلبانان A-10 قادر خواهند بود از منورهای ویژه ای استفاده کنند که نوری از خود گسیل میدهند که با چشم غیرمسلح قابل دیدن نیست،ولی این منورها به وسیله ی خلبانانی که از NVG استفاده می کنند قابل دیدن هستند.راه حل دیگر، منورهای موشکی هستند که هم اکنون در ارتش استفاده می شوند و نوری که از خود متصاعد می کنند با چشم غیرمسلح قابل دیدن نیست. خلبانان باتجربه ی جنگ شاخاب پارس،از بهسازی های A-10 برای عملیات های روزانه راضی بودند،ولی بهسازی های مربوط به دید در شب برای آنها مهمتر می بوده است.خلبانان از سیستم های NVG در مجموع راضی هستند.این سیستم ها شب را تقریبا به روز تبدیل می کنند.
هنگامی که یک A-10 در نقش هواپیمای پیشرو(Leader) انجام وظیفه می کند،با کمک یک نشانگر لیزری که بر روی انگشت خلبان نصب می شود،می تواند هدف را به راحتی به دیگر نیروهای گروه هوایی نشان دهد.خلبان تنها کافی است با انگشت خود به سوی هدف اشاره کند و هر خلبان دیگری که NVG بر سر داشته باشد،به راحتی میتواند هدف را شناسایی کند،حتی در شرایطی پرتو لیزری نیز دیده می شود.در هنگام استفاده از نشانگرهای لیرزی،خلبانان عینک های محافظ در برابر پرتوی لیزر به چشم می زنند تا در صورت انعکاس پرتوی لیزر،چشم آنها آسیب نبیند.از مزایای استفاده از این روش،حمله ی گروهی به یک هدف مشخص است.در گذشته،خلبانان با کمک خط آتش راکتهای شلیک شده از دیگر هواپیماها،هدف را شناسایی می کردند.
هم چنین يک برنامه بروز رسانی دیگر نیز زمینه جنگ افزار های A-10 صورت پذيرفت است كه امكان استفاده از نسل جديد جنگ افزار های آمريكا را همچون بمب های هدایتی JDAM و WCMD را به A-10 می دهد و يک غلاف هدف یابی جديد نيز توسط Lockheed Martin به نام Sniper XR و یک غلاف هدف یابی دیگر به نام LITENING(فقط در مدل A-10C) نیز به اين هواپيما اضافه شده اشت.این هواپیما همچنین از یک غلاف ردیاب لیزری بسیار دقیق و سریع AN/AAS-35(V) Pave Penny ساخت Lockheed Martin که در سمت راست کابین خلبان قرار دارد،نیز بهره میبرد.همچنين كابين و سيستم های پروازی نيز مورد تجديد نظر كلی قرار گرفته اند.موتور اين هواپيما نيز بروز رسانی و نوسازی شده است.
بهسازی های این هواپیما هنوز ادامه دارد.نصب سیستم مکان یابی جهانی(GPS)،نصب سیستم ناوبری اینرسیایی(INS) از این جمله هستند.همچنین یک سیستم پردازش اطلاعات همانند آنچه که در F-15 و F-16 نصب شده است،برای A-10 نیز نصب شده است که با کمک آن می توان اطلاعات ماموریت و مسیر پروازی و دیگر اطلاعات را پیش از انجام ماموریت به کامپیوتر دستگاه سپرد.كابين دارای نمايشگر LCD،سيستم راديويی حفاظت شده و يک سيستم ناوبری تاكتيكی به نام TACAN است.همچنين Lockheed Martin سيستم جهت يابی جهانی(EGI) را نیز بر روی اين هواپيما نصب کرده است كه تعيين موقعيت دقيق A-10 را ممكن می سازد،علاوه بر آن،سيستم خودكار شناسايی و انطباق با پدیده های زمين،یا همان سیستم TERPROM،نيز بر روی A-10 نصب شده است .
پذیرش هواپیمای A-10 و به خدمت گرفتن آن در ارتش،از سوی خلبانان حمایت می شود.خلبانان این هواپیما،عاشق پرواز با آن هستند و از این پرواز لذت بسیار می برند.یک خلبان A-10 می گوید:”برای من اصلا مهم نیست که می گویند این هواپیما زشت است،من به این هواپیما عشق می ورزم”
در ابتدا مدت زمان استاندارد سرویس این هواپیما پس از 8000 ساعت بود.پس از بهسازی های انجام شده در سال 2005،این زمان به 12000 ساعت افزایش یافت که انجام این بهسازی ها،مدت زمان در خدمت ماندن این جنگنده را تا سال 2016 تضمین کرد.اما با انجام تغییر های جدید اعمال شده و بروز رسانی ها،زمان سرویس تعمیراتی این هواپیما را بین 18000 تا 24000 ساعت افزایش داده و قرار شد این جنگنده تا سال 2028 همچنان در خدمت باقی بماند.ولی باز هم با بروز رسانی های مختلف و تعویض بال ها،قرار است این جنگنده تا پس از2040 نیز در خدمت بماند.
مقالات مشابه
داستان جوجه اردک زشت که ستاره شد
ویژگی ها:
کشور سازنده:آمریکا
دارنده:نیروی هوایی آمریکا
کمپانی سازنده:Fairchild Republic
تاریخ اولین پرواز:10 می 1972
تاریخ معرفی:مارچ 1977
قیمت هر کدام:18.8 میلیون دلار آمریکا(تا سال 1994،هر کدام 11.8 میلیون دلار آمریکا قیمت داشتند)
تعداد خدمه:1 نفر
درازا:16.26 متر
فاصله بین 2 سر بال از یکدیگر:17.53 متر
بلندی:4.42 متر
مساحت بال:47.0 مترمربع
وزن خود هواپیما:11321 کیلوگرم
وزن با جنگ افزار:
13782 کیلوگرم برای عملیات های پشتیبانی نزدیک و 21361 کیلوگرم در عملیات های ضد تانک و ضد زره
بیشینه وزن هنگام برخاستن:23000 کیلوگرم
موتور:2 عدد موتور توربوفن TF34-GE-100A ساخت General Electric،هرکدام با نیروی پیشران موتوری(تراست) 41 هزار نیوتون
بیشترین سرعت تجربه کرده:835 کیلومتر بر ساعت در ارتفاع 1500 متری به همراه 18 بمب Mk 82 هر کدام به وزن 230 کیلوگرم
بیشینه سرعت:710 کیلومتر بر ساعت
سرعت کروز:560 کیلومتر بر ساعت
سرعت استال:220 کیلومتر بر ساعت
شعاع عملیاتی:
460 کیلومتر برای عملیات های پشتیبانی نزدیک در حالت پرواز با یک موتور با سرعت پایین و در ارتفاع 1500 متری
470 کیلومتر در عملیات ضد تانک و ضد زره در حالت پرواز نزدیک سطح زمین و نفوذ به قلمرو دشمن و خارج شدن از قلمرو دشمن و 30 دقیقه درگیری
رنج عبور:4150 کیلومتر
سقف پروازی:13700 متر
سرعت بالا رفتن:30 متر بر ثانیه
نسبت وزن حمل جنگ افزار به مساحت زیر بال:482 کیلوگرم بر متر مربع
جنگ افزار ها:
یک توپ گتلینگ 30 میلیمتری GAU-8/A Avenger ساخت کمپانی “General Electric” آمریکا با 1174 گلوله
دارای 11 جایگاه حمل مهمات،4 جایگاه زیر هر بال و 3 جایگاه زیر بدنه
توانایی حمل 4 غلاف راکت LAU-61/LAU-68،هرکدام دارای 19 راکت 70 میلیمتری Hydra
توانایی حمل 4 غلاف راکت LAU-5003،هرکدام دارای 19 راکت 70 میلیمتری CRV7
توانایی حمل 6 غلاف راکت LAU-10،هرکدام دارای 4 راکت 127 میلیمتری Zuni
توانایی حمل 2 موشک هوا به هوا AIM-9 Sidewinders
توانایی حمل 6 موشک هوا به زمین AGM-65 Maverick
تواناییی حمل بمب های سقوط آزادی سری Mark 80 و همچنین بمب های آتش زا Mk 77
توانایی حمل بمب های BLU-1 و BLU-27/B Rockeye II و Mk20 و BL-755
توانایی حمل بمب های خوشه ای CBU-52/58/71/87/89/97
توانایی حمل سری بمب های هدایت لیزری Paveway
توانای حمل بمب های JDAM(کوتاه شده Joint Direct Attack Munition)
توانایی حمل بمب های WCMD(کوتاه شده Wind Corrected Munitions Dispenser)
(2 بمب بالا فقط توسط A-10C حمل میشوند)
توانایی حمل غلاف رها کننده تله های هوایی گرمایی(Flares،برای فريب موشكهای حرارتی) و قابليت رها سازی Chaff یا همان پادکار های راداری SUU-42A/A
توانایی حمل غلاف پادکار های الکترونیکی AN/ALQ-131 یا AN/ALQ-184
توانایی حمل 2 مخزن سوخت خارجی قابل رها سازی،هرکدام به گنجایش 600 گالن آمریکا(2272 لیتر)
خیلی با شکوهه. قدرت، از ظاهرش هم معلومه.
دست دومشو به بقیه کشورها نمیفروشه؟
چرا میفروشن
سلام جایگزین برا A10 نمیسازن؟
سلام والا قرار بخشی از نقشهارو اف35 ای انجام بده ولی ممکن یک جایگزمن خاص نیز ساخته بشه
چرا همپیمانان آمریکا از اینوع هواپیما نمیخرند؟آیا استراتژیکه و آمریکا نمیفروشه ؟
وقتی چند منظوره ای مثل اف16 است کسی سراغ این نمیاد
آقای تارخ آیا f16 میتونه مثل A10 تانک شکار کنه وشبیه A10 در درگیریهای نزدیک سطح زمین و با سرعت کم از جبهه خودی حمایت کنه؟ باتوجه به اینکه ایالات متحده هر دونوع پرنده را همزمان در اختیار داره!
سلام بدون شک نه مثل ای 10 نمینونه تانک شکار کنه ولی ایا ای 10 میتونه مانند اف16 در همه ماموریتی انجام بده